ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Friday, March 03, 2006

ناشناس



اگر وقتش درست
یادم باشد،سال 1993 یا 1994 بود شروع به تفکری انتقادی کردم وآموزه های اسلام راهمراه با منطق سنجیدم. در یک خوانواده مسلمان ارتدکس، در کشور اسلامی پاکستان بدنیا آمدم. در پنج سالگی به مدرسه و همزمان با آن به نزد ملایی برای یادگیری زبان عربی فرستاده شدم تا بتوانم متن عربی قرآن را بخوانم. در 4-5 بعدش به اندازه کافی قادر بودم متن عربی قرآن را بخوانم. تا آنجا که من فهمیدم 90% جمعیت پاکستان قادر به دانستن این که قرآن چه درسهایی میدهد، نیستند، عربی را نمی فهمند و زحمت خواندن ترجمه را هم به خود نمی دهند. تصوری غلط در تفکر تمام مسلمانان وجود دارد، اینکه فقط خواندن متن عربی قرآن است که عمل به پاداش بزرگ خداوند است . هنگامیکه دروس اسلامی در مدارس برای تمام دانش آموزان مسلمان موضوعی اجباری شد. همچنین مدارسی اختصاصی برای مسیحیان وجود داشت، اما جاهای زیادی هستند که این مدارس موجود نیستند و دانش آموزان غیر مسلمان باید قبول کنند که به مدارس اسلامی بروند، جایی که هیچ چاره ای ندارد جز اینکه دروس اسلامی را همراه دیگر دانش آموزان بخوانند. چند روز پیش می بایست خواهر زاده ام را برای پذیرش به مدرسه ببرم . طبق معمول هست که در سر صف قبل رفتن به کلاسها آیه هایی از قرآن را تلاوت میکنند، من عمدا از معلم در باره دانش آموزان مسیحی و گوش کردنشان به انعکاسهای قرآنی پرسیدم. با افتخار گفت که باید در صف بمانند و به همه گوش دهند، که به نظر من برای مسیحیها نباید اجباری باشد. اما نه آنها و نه مدرسه چارۀ دیگری ندارند.
زندگی دنیوی کاملا موقتی است و برای مسلمانان زندگی جاودانه در بهشت است، مسلمان خوبی باش و جایی برای خود در بهشت داشته باش. این اولیه ترین درس کودکان مسلمان است.که درعمل یک قصد غیر مستقیم برای درست کردن احساس نفرت در اذهانشان، نسبت به این دنیا است. دنباله، خلاصه ای از آیین های مذهبی است که به شخص یادآور میشود که در یک کشور خیلی اسلامی است وهیچ مذهب دیگری به غیر از اسلام در جهان وجود ندارد. به خاطر وجود فرقه های زیاد در اسلام من سعی می کنم آن مراسمی را ذکر کنم که همه از آن پیروی می کنند.

مراسم روزانه: با شروع سحر قبل از طلوع آفتاب اذان پخش می شود با پیشوندها و پسوندهای شعرگونه در تجلیل ازمحمد، مردم را برای نماز فرا میخواند.این فقط در یک مسجد اتفاق نمی افتد بلکه در دهها مسجد دوروبرت اتفاق می افتد. این وضع پنج باردر روز وجود دارد.
مراسم هفتگی: جمعه مقدس ترین روز هفته است. روز جمعه ملاها آزادند که از مسجد برای موعظه به نفع فرقه های خود استفاده کنند.
مراسم سالانه: الف. رمضان مقدس ترین ماه در سال اسلامی است، دوباره ملاها آزادند که وسیعا از این 30 روز استفاده ببرند. در این ماه یک دعا هست که روزانه بعد از نماز شب اجرا می شود. در این ماه هروز یکی از 30 سوره های قرآن در بلند گوهای سقفی مساجد خوانده می شود. ب. عید فطر ، سه روز از شادی، درست بعد از کامل شدن ماه رمضان در روز اول دعایی مخصوص در مسجد بعد از طلوع آفتاب اجرا میشود. ت. عیدالادا که در دهم و دوازدهم ماه اسلامی ذیحجه جشن گرفته می شود، که دعای مخصوصی در مسجد بعد از طلوع آفتاب خوانده می شود. در این روز حیواناتی مثل گوسفند، گاو، بز، شتر به پیروی از سنت ابراهیم قربانی می شوند بعلاوه در این روز مسلمانان از دنیا در مکه شهر مقدس مسلمین در عربستان سعودی برای بجا آوردن حج که یکی از پنج ستون اسلام است، جمع می شوند.
د. محرم که مقدسترین ماه مسلمانان اهل تشیع است. در طول این ماه شیعیان برای مرگ نوادگان محمد که به دست یزید حاکم وقت کوفه کشته شدند، عزادار میشوند. شیعیان در امامبارگاه ( مسجد شیعیان) مورد احترام خودشان جمع می شوند و در صفهایی منظم به طرف امامبارگاه اصلی شهر حرکت می کنند. در تمام طول را سینه می زنند و با چاقوهایی تیغ مانند که به زنجیر بسته شده به پشت خود می زنند. این دسته ساعتها طول می کشد تا به جای اصلی برسد.مهم است که این را ذکر کنم که وقتی که دسته راه می افتد جاده با همه جور ترافیکی بلوکه می شود. اگر در پاکستان، جایی که فعالیت های اسلامی، تمام وقت محاصره ام کرده اند نبودم، شاید وضعیت فرق می کرد. شاید نتوانم دقیقا بگویم که دراوایل چه چیزمخصوصی در اسلام باعث شد که در ذهن من چیزی علیه اش گذاشته شد. شاید نماز پنج وقته بود ، شاید 30 روز روزۀ ماههای خرداد و تیر ویا چیزی دیگر. یادم می آید که در دوران نوجوانی و اوایل بیست سالگی مسلمانی ارتدوکس بودم. بیشتر زندگی ام را با ایدئولوژیی صرف کردم که مرسالار است، سکس محور است، به دور یک نفر و تعدادی از همقطارانش می چرخد. درعمل اسلام چیزی نیست که مورخین بازگو کرده اند، بلکه چیزی است که در قرآن است. که بنیاد گرایی و تروریسم آموزش میدهد. اسلام واقعی به زن بی احترامی می کند، به مردها اجازه می دهد که زنهایشان را کتک بزنند، قوانین تبعیض آمیز علیه اقلیت های دینی وضع میکند، که می خواهد با مسلمان کردن مردم دنیا بر دنیا حکومت کند. که فراخوان جهاد و کشتن غیر مسلمانها را تا زمانی که اسلام تنها مذهب دنیا نشده را می دهد. مطابق اسلام بجا آوردن پنج وعده نماز روزانه اختلاف حیاتیی است بین مسلمان و غیر مسلمان. علاوه بر این مسلمانان را از اعمال بد دور نگاه می دارد. به عنوان نمونه من سالها از نزدیک مردم زیادی را زیر نظر گرفته ام که نماز می خوانند، روزه می گیرند، به حج می روند و غیره که مشغول کارهای شیطانی هم هستند. در مقابل من مردمانی را دیدم که به اندازه اینها مذهبی نیستند وبرای دیگران با قلبی صبورو سرشار از مهربانی کارهای خوب انجام می دهند.من این را خواهم گفت، شخصی که یاری دهنده و به حال انسان نوعی سودمند نیست، بهتر است که نباشد. من دوباره این را میگویم، مذهب خوب نیست. من از آنهایی که مردم را به اسم مذهب می کشند متنفرهستم.نباید کسی باشد که قوانین را در دست بگیرد.آنها کسانی هستند که صلح را بر روی زمین خراب کرده اند. می بایست با دست هایی آهنین روبرو می شدند. به گفته آنها این آموزه های اسلام است، اگرحقیقت دارد پس درس خونریزی است و اگر چنین است این درس تخریب است. غرایز انسانها همه شبیه به هم است. شرایط و محیط است که تغییرات رفتاری عمده در من بوجود می آورد نه مذهب. اگر کسی در محیطی خوب زندگی کند. دست آوردهای مثبتش را ترقی میدهد، که کمک می کند شخص مثبت باشد. در مقابل اگر کسی درمحیطی ضعیف رشد کرده باشد رفتارهای موذیانه را ترقی می دهد. مسلمانان می گویند که اسلام تنها مذهبی است که کار نیک کردن و دوری گرفتن از بدی را آموزش می دهد. آشکارا، در همه مذاهب خوب، خوب است و آیه گناه هم همینطور. و بعد، مسلمین معتقدند که اسلام تنها مذهب حقیقی دنیا است.هیچ خاصیتی را در آنها نمی بینم که باعث جداشدنشان از بقیه دنیا شود.عموما اخلاقشان را در همنوایی با اصول پذیرفته شدۀ، راست و دروغ ، نخواهی دید.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?