ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Saturday, November 04, 2006

پاسدار محسن رضایی،


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی طی یک مصاحبه تلویزیونی، ضمن ابراز ترس و وحشت از تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای عربی را مورد تهدید قرار داد و به آنها نسبت به شرکت در تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی و یا اقدامات احتمالی دیگر که از سوی آمریکا دنبال می شود، هشدار داد.
پاسدار رضايی گفت "توصيه ما به دوستان عربمان اين است که وارد اين معرکه نشوند. بعدا نگويند که ما اينها را نمي ‌دانستيم، ما همين الان می ‌گوييم که مواظب باشند."
به گزارش سایت حکومتی بازتاب، محسن رضايی در این مصاحبه که با تلویزیون دوبی انجام شده، گفته است "کشورهاي تحريم کننده ایران به شدت متفرق هستند؛ چين و روسيه از يک طرف و هر دو با هم با اروپايي‌ها و از طرف ديگر با انگليس و آمريکا اختلاف نظر دارند و اکنون عملا سه جبهه در درون کشورهاي تحريم کننده وجود دارد. تحريم ايران، پيش از آن ‌که به ايران آسيب برساند، به منطقه و جهان آسيب وارد خواهد کرد. بورس در خليج فارس و خاورميانه سقوط خواهد کرد. همين الان بورس کشورهاي عربي همسايه و منطقه افت کرده است، بورس امارات، بورس عربستان و کويت و بورس کشورهاي خاورميانه ارزش سهامشان پايين آمده است، با اين که هنوز ايران تحريم نشده است. اگر ايران تحريم بشود، سرمايه‌گذاري‌هايي که در منطقه شده است، کاهش پيدا مي‌کند. سرمايه‌هايي که از آمريکا به سوي منطقه ما آمده بود، احتمالا بار ديگر به مناطق ديگري براي سرمايه‌گذاري خواهد رفت، مثل پرندگاني که فصلي پرواز مي‌کنند، سرمايه هم همين طور است. تحريم ايران، شکل‌گيري اقتصاد منطقه را با مشکل مواجه خواهد کرد و رشد سرمايه گذاري و GMP در منطقه کاهش مي‌يابد. آمريکايي‌ها مي‌خواهند ريسک اقتصادي را در منطقه افزايش دهند، آنها آثار تحريم ايران را در منطقه مي‌دانند و به همين دليل است که آگاهانه در حال شکل دادن تحريم ايران هستند."
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا جنگي در منطقه در حال شکل گيري است، گفت "تحليل اين مسئله کار ساده‌اي نيست. آمريکايي‌ها خودشان مشکل دارند که به ايران حمله کنند و اين احتمال هست که اگر قصدي داشته باشند، اين کار را با دست اسرائيلي‌ها انجام دهند و لذا از همين جا به دوستانمان در کشورهاي عربي مي‌گويم مواظب رابطه‌اي که اخيرا بين اسرائيل و برخي کشورهاي عربي برقرار شده است، باشيد. توصيه مي‌کنيم که مراقبت کنند، زيرا اين طرح يک ترفند آمريکايي است و يک حيله‌اي پشت سر آن است و قصد دارند کلاه بزرگي سر برخي از کشورهاي عربي بگذارند."
رضايي گفت "آمريکا به بهانه‌هايي مثل حفظ امنيت فلسطين و لبنان، کشورهاي عربي را ترغيب به برقراري روابط با اسرائيل مي‌کند، اما مسئله چيز ديگري است، بلکه مسئله ايران است و ممکن است از نوع خشونت آميز آن باشد. دوستان عرب ما بعدا نگويند که ما اينها را نمي‌دانستيم، ما همين الان مي‌گوييم که مراقبت کنند و مواظب باشند که آمريکايي‌ها اقداماتي را پيش بيني کرده‌اند و قصد انجام دارند؛ اما اينکه بتوانند تحقق ببخشند يا نه، بستگي به کارکرد مذاکرات و چالش‌هاي سياسي مذاکرات آمريکا و اروپا بر سر مسئله هسته‌اي ايران در طي سه چهار هفته و آخر ماههاي آينده تا اواخر آذرماه دارد."
وي گفت "آمريکايي‌ها و اسرائيلي‌ها خودشان را آماده يک اقدام کرده اند و اين اقدام شبيه اقدام افغانستان و عراق نيست، بلکه يک سري اقدامات خاص است و به احتمال بسيار قوي هم شکست مفتضحانه‌اي خواهند خورد و اين کاملا روشن است. توصيه ما به دوستان عربمان اين است که از هر طريق ممکن، وارد اين معرکه نشوند. ما مي‌دانيم که اگر آنها آگاهي داشته باشند، وارد نمي‌شوند. ما معتقديم آمريکايي‌ها و اسرائيلي‌ها ته حرفشان و نيت اصلي‌شان را به آنها نخواهند گفت و لذا بايد مراقبت جدي بشود. ما به هيچ وجه طرفدار جنگ با آمريکا هم نيستيم و نمي‌خواهيم در منطقه‌اي که زندگي مي‌کنيم، ناامن بشود، ولي آنها ممکن است برنامه‌اي را طراحي بکنند و مسئله الان پنجاه پنجاه است."
فرمانده سابق سپاه پاسداران درخصوص پيام‌هاي سياسي مانور نظامي سپاه گفت "ما در خانه خودمان زندگي مي‌کنيم، اما ما را تهديد مي‌کنند، با برادرانمان در منطقه همکاري مي‌کنيم، اما در همکاري‌هاي ما کار شکني مي‌کنند. بنابراين ما ناچار از دفاع از خود هستيم. مانور ما يک مانور دفاعي است که براي دفاع از خود است، ما مي‌خواهيم به دشمنانمان بگوييم که از منافع ملي خود نمي‌گذريم و از خودمان دفاع خواهيم کرد. اميدواريم اين پيام، باعث بازدارندگي بشود و تهديد‌هايشان را بردارند و اجازه بدهند ما به همکاري‌هايمان در منطقه ادامه بدهيم و منافع ملي خودمان را داشته باشيم. حرف ما اين است، شما زندگي خودتان را بکنيد و بگذاريد ما هم زندگي خودمان را داشته باشيم، شما به دين خودتان باشيد و بگذاريد ما هم دين خودمان را حفظ کنيم. از همين رو اين مانورها براي آمادگي و نشان دادن توانايي‌هاي دفاعي ايران است تا عقلاي جهان توجه بکنند و معرکه‌اي را عليه منطقه درست نکنند."
رضايي در اين گفت‌وگو كه شب گذشته که از تلويزيون دبي پخش شد، اظهار داشت "به دولت‌هاي منطقه مي‌خواهيم بگوييم که ما با هم برادر هستيم و اين شايعاتي که درست کرده‌اند که در جهان اسلام دو گروه هستند، عده‌اي شيعه هستند و عده‌اي سني، و عده‌اي عرب هستند و عده‌اي عجم، چنين چيزي وجود ندارد. ايران امروز خط مقدم کشورهاي عربي و برادران اهل سنت است. امروز ما با تمام قوت از منافع فلسطين، لبنان، عربستان، منافع امارات متحده عربي و منافع کشورهاي عربي حوزه خليج فارس دفاع کرده و دفاع مي‌کنيم. از اول انقلاب تا کنون بين ما و آنها مسئله حادي نبوده و حتي حادثه جنگ ايران و عراق را هم صدام عليه ما آغاز کرد و او وارد خانه ما شد. بنابراين ما از اول انقلاب تا کنون با هم بوده‌ايم و مي‌خواهيم با هم باشيم. پيام اين مانور اين است که در کنار جهان اسلام و عليه کساني که مي‌خواهند منطقه را نا امن کنند، ايستاده‌ايم."

"اگر جان بدهم برای این تحفه الهی (احمدی نژاد) کم است


"
سایت رسانه خبری: فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت می گوید اگر جان بدهم برای این تحفه الهی (احمدی نژاد) کم است. من انشاء الله اگر عمری باقی باشد کتابی خواهم نوشت به نام رنسانس اسلامی احمدی نژاد، احمدی نژاد در این مملکت رنساس به پا کرد، تجدید حیات کرد اسلام را، وقتی این حرفها را می زنیم آقایون راست می گویند: شما به رهبری تعریض می زنی، کجا به رهبری تعریض می زنم؟ مگر رهبری کم خون دل خورد در این مدت، خودشان در یکی از ملاقاتها با آقای احمدی نژاد در موردی نفرمودند، من به روسای جمهور پیشین هم بارها تذکر دادم ولی هیچکدام انجام ندادند. چگونه بگویند؟ چه کسی نمی دانست که رهبری در این کشور خون دل می خورده؟"
در زیر نکاتی از سخنرانی فاطمه رجبی همسر الهام سخنگوی دولت "در جمع یاران دولت اسلامی در شهر یزد" آمده است:
*روزی در منزل رهبری در حضور خانمشان بودیم، گفتم خدا شاهد است این شانزده ساله بارها خجالت کشیدم که بگویم دختر روحانی هستم از بس که آن چند روحانی های قدرت طلب و دنیا طلب به فساد کشیده شدند و امروز ما نعمت احمدی نژاد را داریم.
*رئیس جمهور که امام جمعه تهران هم بود آمد در نماز جمعه گفت حجاب باید تعدیل بشود یعنی کاهش پیدا کند. در حکومت اسلامی در جمهوری اسلامی و در کشور امام زمانی که حتی زمان شاه هم چادر به سرهای ما چادر به سر بودند. بلافاصله دختر وی آمد این توصیه را عملی کرد.
*اصلاح طلبی برنامه براندازانه است کتابی معرفی می کنم که در چندین سخنرانی گفته ام به نام موج سوم دمکراسی خواهش می کنم همه جوانهای ما این کتاب را نگاه کنند. این قسمت را از فهرست مطالب در بیاورند. در فهرستش نوشته ظهور اصلاح طلبان، نویسنده کتاب ساموئل هانتینگتون همین آدمی که برخورد تمدنها را در آمریکا مطرح کرد بعد رئیس جمهور سابق ما هم آمد گفتگوی تمدنها را مطرح کرد یک تبانی بود که با هم مثلاً یک کارهایی در جهان انجام بدهند و خدا ظهور احمدی نژاد را بوجود آورد که ظهور اصلاح طلبان را از این مملکت برچیند. در ظهور اصلاح طلبان چی می گوید ساموئل هانتینگتون، چند برنامه ارائه می کند می گوید اصلاح طلبی برنامه ای است آمریکایی برای همه کشورهایی که دارای رژیم های غیر قابل قبول امریکا دارند گناه من نیست آقایونی اگر می خواهند فردا دوباره علیه من سر و صدا کنند گناه من نیست. این کتاب اینجور می نویسد. بندهای مختلفی دارد برنامه اصلاح طلبی از آغاز تا پایان، چیه هدف؟ براندازی آن حکومت. اصلاً برنامه چهارمش می گوید براندازی یا جابجایی حکومت. در آرژانتین انجام شده در برزیل انجام شده در کشورهای دیگه هم انجام شده وقتی در جمهوری اسلامی هشت سال اصلاح طلبی دین سوزی کرد خیلی ها این مسائل را می دانستند. اگر هم بنایش را نمی دانستند، ظاهر قضیه را می دانستند.
*به محض اینکه جمهوری اسلامی روی کار آمد گروهکهایی آمدند به جای اینکه مردمی را که خون دادند تا حاکمیت اسلام پیاده بشود همراهی بکنند، فوری گفتند گوشت گران شد نان گران شد. این حرفهایی که الان می بینید حرفهای عجیبی نیست، عیناً کار گروهکهای محارب و معاند در اول انقلاب دوباره تکرار میشود. همان بلایی که برسر انقلاب آوردند، دارند بر سر احمدی نژاد می آورند. منتهی اسم آنها چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق یا منافقین بود، اسم اینها گروهها و حزبهای راست و چپ است ولی راه و روش یکی است.
*نظام اسلامی نظامی است که دنیای مردم را برای آخرت آنها درست بکند. با وجود اینکه همه هدفشان این بود که مشکلات برچیده شود و فقر از بین برود و رفاه برای مردم بیاید، ولی وقتی اوایل انقلاب دیدند گروهکها مردم را تحریک می کنند که نان چرا گران است آب چرا گران است همینطور که الان دروغ به دهان مردم می گذارند که احمدی نژاد گفت فلان شعار داده به امام هم نسبت دروغ می دادند شما گفتید چنین و چنان. امام فرمودند مردم ما برای نان و خربزه قیام نکردند. الآن گفتمان احمدی نژاد را به تمسخر می گیرند که عامیانه حرف می زند. کسانی که می توانند عامیانه حرف بزنند در عین اینکه مطلب دارند که راه پیامبران را دنبال می کنند. پیامبران با مردم چه جوری حرف می زدند؟ پیامبران با کدام مردم مواجه بودند، مگر با مردم عامه مواجه نبودند؟ چطور پیام خداوند را به عامه مردم می رساندند که همه می فهمیدند؟ مثل مردم حرف می زدند. هنر نیست که مثل روسای جمهور قبلی یا از روی تکبر و استکبار صحبت کنید که هیچکس نفهمد چی گفتید، یا انشاء بخوانید برای مردم و کلمات شادی و نشاط و جامعه مدنی را اینقدر بمباران مردم بکنید که بارها من نوشتم این کلمات تهوع آور، یعنی واقعاً آدم متهوع می شد از این کلمات توخالی که فقط برای فریب مردم بود. امام به مردم جهت می دادند و می فرمودند: مردم ما برای نان و خربزه قیام نکردند. عین جمله امام است، مردم ما برای اسلام قیام کردند حالا معنی اش چیست آیا امام به فکر اقتصاد مردم نبود؟ چرا، مدام هم تذکر می دادند به دولت که این کار برای مردم انجام دهید آن کار انجام دهید. اما تحول و مسئله اساسی انقلاب سال ۵۷ برای چی بود؟ گرانی بود؟ مردم برای این شاه را سرنگون نکردند و امام را حاکم بکنند، به قول حضرت امام کسی برای نان و خربزه خودش را به کشتن نمی دهد.
*همه می گویند اگر ما روی کاربیاییم آزادی به جوانها می دهیم نشاط می آوریم زنان را وزیر و وکیل می کنیم و ببخشید همه مزخرفات اصلاح طلبی را شعار می دهند چرا؟ چون فکر می کنند مردم این را می خواهند. یعنی آن چیزی که خودشان فکر می کردند خیال کردند مردم می خواهند.
*من یادم نمی رود بچه هامون که الآن بیست و چند ساله هستند در دو سه سالگی اینقدر مشتاق لباس سپاه بودند که مجبور شدیم لباسی مشابه لباس سپاه بدوزیم و آرم سپاه را از جایی بدست بیاوریم و با این لباس اینها عکسهایی گرفتند.
*من خبرگزاری فرانسه را مصاحبه کردم راجع به کتاب من گفت چند وقت است احمدی نژاد را می شناسید؟ گفتم چند ماه بعد از ریاست جمهوری یک بار در کوچه موقع سوار شدن بر ماشين ایشان را دیدم. تعجب کرد گفت مگر شما او را از قبل نمی شناختید؟ گفتم نه؟ گفت پس چرا کتاب نوشتید؟ گفتم چه ربطی دارد. تحول در این مملکت بوجود آمد. مردم ایران در بین آن کاندیداها به دیندارترین ها رإی ددند. این کاندیداهای شکست خورده این احزاب راست و چپ ها انتقام می کشند از کسی که دعای فرج اول صحبتش می خواند. همین آقایون که در هنوز هم عرصه سیاست باقی ماندند و با فشار دارند خودشان را به ملت تحمیل می کنند یک نفرشان شرمش می شود که دعای امام زمان را بخواند. ما رئیس جمهوری داریم که دوبار می رود در سازمان ملل و دعای فرج می خواند. یکبار گفتند که عوام فریبی کرد. بارها گفتم آخوندی داریم به نام کدیور با بی بی سی مصاحبه کرده بود و گفته بود وقتی تصویر احمدی نژاد را در تلویزیون دیدم که دعای فرج خواند شرمنده شدم.
*من مقاله ای نوشتم اگر مرجعیت شیعه هزاران سال تلاش می کردند که شیعی گری ترویج شود در جهان به اندازه سخنرانی احمدی نژاد نمی توانستند. در دل کفر، نه در دانشگاه، در دل کفر و امسال می آید دوباره نه بلکه تکرار می کند بلکه بر جامعه موعود تأکید و دعا می کند.
*همین آقای صانعی که می گوید رأی مردم رأی مردم، در حزب جمهوری اسلامی کلاس ولایت فقیه گذاشته بودند من همین یک کلاس را رفتم که همین آقای صانعی چنان فریاد می کشید که بلند گو بالای سرم بود که سرم سوت می کشید می گفت: ولایت فقیه یعنی اینکه اگر این عبای من را بخواهد از دوش من بردارد حق دارد و من نباید نه بگویم.
*فقیهی که می گوید زهد گرایی را من قبول ندارم چون عوام فریبی است، یعنی دستور اکید شرع را، این کجا می خواهد برود؟ خوب برود سنای امریکا بنشیند برود کنگره امریکا بنشیند. وظیفه مردم دینمدار فکر کردن و ولایت مدار رأی دادن است. می آیند علیه من می گویند به فلان کس حرفی زدی که مقام معظم رهبری هشت سال پیش درباره اش چنین گفتند. خوب هشت سال است که ایشان دارد علیه ولی فقیه و مقام معظم رهبری فعالیت می کند چرا این را در نظر نمی گیرید؟ در انتخابات هم فرزندش به رادیو امریکا گفت اگر پدرم رأی بیاورد ما ولی فقیه را بر می داریم. چرا این را در نظر نمی گیرید؟

Friday, November 03, 2006

خاتمی کیست؟؟




کوروش گلنام

چندی است که آقای خاتمی در بورس جهانی زد و بند و معامله قرار گرفته است. او با اینکه امروز دیگر حتاتدارکاتچی و کاره ای نیست و مردمی که روزگاری به سخن ها و ژست های دروغین اوباور نموده و به امید رهایی از باندهای آدمخوار در "جمهوری اسلامی"، فریب وعده های آبکی و "اشک ها و لبخند ها"ی او را خورده و دو بار او را به کرسی ریاست جمهوری نشاندند، به شدت به او پشت کرده، از خیانت او به باورهایشان خشمگین هستند و امروز حتا نزدیکان سیاسی او نیز به دلیل بی کفایتی و بی عرضگی او، کمتربه او باور داشته و او را مورد انتقادهای شدید قرار داده و می دهند؛ همچون مقامی رسمی از این کشور به آن کشور در سفر بوده و در کنفرانس ها و سخنرانی ها یی شرکت داده می شودکه دست هایی "پنهان" برنامه ریزی کرده اند. به وجود آورندگان این کمدی / تراژدی تازه جهانی با بهره گیری از تشنگی او در به دست آوردن جاه و مقام جهانی او را به بازی گرفته و گاه افزون بر قبای روحانی ای که در بر دارد، زیر نام "دکترای افتخاری" قبایی دیگر بر او پوشانده، وبه دین گونه هم به آماده سازی زمینه برای توجه جهانی به او و هم به آماده سازی خود او دست زده، چهره اش را رنگ و لعاب تازه می زنند. چه خبر است، چه روی داده است که خاتمی امروز در بورس است؟
آنچه روشن است
برای بیشتر ما ایرانیان، آنچه روشن است این است که خاتمی همراه، همکار و دست کم 8 سال در مقام رئیس جمهور، از مسئولین جنایت ها و خیانت هایی است که به ملت ایران روا داشته شده است. اینکه او خود مستقیم در این جنایت ها و خیانت ها دست داشته باشد یا نه تنها بار مسئولیت او را کم یا زیاد می کند و در "اتهام"ها و "متهم" بودن او دگرگونی ایجاد نمی کند. شکایت از او به دادگاهی در آمریکا و حکم دادگاه به حضور او در دادگاه برای بازپرسی، که او را وادار ساخت زودتر به ایران بر گردد(البته پرونده او در دادگستری آمریکا ثبت است و در آینده روزی به کار خواهد آمد)، و یا شکایت تازه 2 دانشجوی شکنجه شده و بسیار سختی کشیده در دوران ریاست او بر دولت اسلام پناه، به دادگاهی در انگلستان تنها نمونه هایی است که نشان می دهد که مردم ایران دیگر فریب نیرنگ های او و این نمایش های جهانی را نخورده، کوشندگان برای رهایی ایران از چنگال حکومت ملایان، آنی او ورفقایش را آسوده نخواهند گذاشت و آینده او نیز چندان فرقی با علی خامنه ای و یا رفسنجانی و دیگر سران مافیا نخواهد داشت. آیا امروز کسی می تواند از خاتمی بپذیرد که هرگاه از او در باره ستم، زور، فشارو شکنجه ای که بر ملت ایران رفته است ومی رود به ویژه در دوران 8 ساله ای که او در قدرت بوده است و او از همه آنها به خوبی خبر داشته و دارد، پرسش می شود، این پاسخ را می شنود که کاری از او بر نمی آمده است:
"وی در مورد ادعاهای مربوط به نقش خود در "سرکوب ها" که توسط مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ايران مطرح می شود نيز گفت: "بدرفتاری هايی در برخی موارد روی داده که من در موقعيتی نبودم که بتوانم کاری در مورد آنها بکنم." (1)
اگر در همین جمله او توجه کنیم می بینیم که او همچنان دگرگون سازی نموده، هرگز جرأت ابراز همه حقیقت را نداشته و بنا بر این نیرنگ بازی می کند. او زندان، شکنجه، آدمکشی، قلدری و زورگویی که زیر بنای وجودی این سیستم ضد انسانی است را به"بدرفتاری هایی در برخی موارد " کاهش داده و چنان می گوید که مثلن کارمندانی در کار اداری خود با مردم تندی و بی ادبی کرده اند! هرگز سخنی از آدمکشی سیستماتیک و همیشگی در رژیم اسلامی، از روز بنیانش تا امروز نیست چون خود او حل شده در این مایه ننگین وبویناک است. این نخستین بار نیست که او می گوید"من در موقعیتی نبودم که بتوانم کاری در مورد آنها بکنم"! خاتمی می پندارد با گفتن چنین سخنانی دامن آلوده خود را پاک کرده و خور را از هر گونه مسئولیتی در این جنایت ها دور می کند. ولی نه خود او و نه نزدیکان سیاستمدارش نتوانسته اند درک کنند که یا چنین سخنانی او دچار گرفتاری های بیشتر شده و پرسش های بیشتری به میان می آید. اگر او در آن سال ها کاره ای نبوده و کاری از دستش بر نمی آمده است چرا در مقام رئیس جمهور باقی مانده است؟ چرا دست از قدرت نکشیده و به گوشه ای نخزیده است؟ چرا پی درپی به مجیز گویی از مقام معظم رهبری، که همه مردم ایران می دانند لانه اش پایگاه توطئه بر علیه مردم ایران است، پرداخته و بارها بر سفره خونینش نشسته است؟ چرا جسارت نداشته است که همه چیز را با مردمی که او را به قدرت رساندند در میان گذاشته، با مدارا جویی دروغین همه حقیقت را از چشم مردم پنهان داشته و آب به آسیاب جنایتکاران ریخته است؟
آیا بی مورد و انگیزه است که حسین شریعتمداری، این متهم نامی به شکنجه، تواب سازی و جنایت در جمهوری اسلامی، که نیازی به معرفی ندارد، در پاسخ به برخورد تند فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت احمدی نژاد، غلام حسین الهام به خاتمی، در پشتیبانی از خاتمی و رد برخورد فاطمه رجبی می نویسد : او[خاتمی] جز "حلقه های به هم پيوسته نظام" است! شریعمداری که در دوران خاتمی خود از برنامه ریزان سنگ اندازی در راه او و دولت او و از برنامه ریزان اصلی "هر 9 روز یک توطئه" بوده است، امروز به این باور رسیده است که بله، با آنچه که خاتمی انجام داد و خنجری که در پشت مردم و به ویژه دانشجویان بی پناه ولی مبارز و آزادیخواه نشاند، به حق خاتمی جز حلقه های پیوسته نظام است!
ممکن نیست خاتمی سخنرانی داشته باشد و برای پاسداری از بیضه اسلام، سیستم ضد انسانی "ولایت فقیه" و مقام معظم رهبری یا همآن "ستون خیمه انقلاب" معروف(به یاد داریم که خاتمی همیشه می گفت!)، به واژگونه سازی و دروغ بافی دست نزند:
."آقای خاتمی با اشاره به اينکه ايران حامی و پشتيبان دولت های نوپای عراق و افغانستان است، گفت او معتقد است که اقدامات آمريکا در منطقه اشتباهی پرهزينه بوده و باعث تشديد تروريسم شده است.( 2)

آیا نیازی به ارزیابی بیشتر این سخنان سراپا نادرست هست؟ کیست که نداند که سران "جمهوری" اسلامی با هزینه های میلیارد دلاری و با کاربرد همه نیرو و توان خود، در راه دمیدن هر چه بیشتر در تنور آتش جنگ درونی و کشتار و بمب گذاری در عراق و افغانستان کوشیده اند تا گرفتاری آمریکا در "باتلاق عراق و افغانستان" را واقعیت بخشیده و خود از یورش نظامی و سرنگونی در امان مانده و بتوانند کار را به میز مذاکره و گرفتن تضمین از آمریکا برای ماندگاری حکومت خود بکشانند؟
امروز که پنهان کاری رژیم اسلامی در دست یابی به بمب اتم که با از بین بردن بخش فراوانی از اندوخته های ملی( وبرای پنهان نگاه داشتن آن) با دهها و شاید صدها جنایت وخیانت همراه بوده است، برای همه مردم ایران و جهان روشن شده است، بخوانیم که خاتمی در مصاحبه تازه خود با بخش فارسی رادیو بی بی سی چگونه به توجیه آن پرداخته، سخنان رهبر معظم را با زبانی دیگر بیان می کند. در زیر هم پرسش و هم همه پاسخ به آن را از سایت فارسی این رادیو می آورم:
"سوال بعدی مجری شبکه چهار راديو بی بی سی از آقای خاتمی در رابطه با فعاليت های هسته[ای] ایران و اين اتهام بود که پنهان کاری های گذشته اين کشور موجب شک و ترديد کشور های غربی نسبت به نيات واقعی جمهوری اسلامی شده است. از آقای خاتمی سوال شده آيا قبول دارد و اينکه اين پنهان کاری ها ايران را غير قابل اعتماد نشان داده است؟آقای خاتمی گفت: در مسيری که ما با آژانس (بين المللی انرژی اتمی) داشتيم و با سه کشور اروپايی در مذاکرات داشتيم، اشکالاتی وجود داشت و شايد بعضی اطلاعات لازم داده نشده بود که آن هم ناشی از اين بود که دولتهای قبلی اين ترس را داشتند که برای همين فعاليت مشروعشان برای داشتن تکنولوژی صلح آميز اتمی هم تحت فشار قرار بگيرند. ولی بعد که ما مذاکره کرديم و در جريان بازرسی هايی که انجام شد و گزارش هايی که داديم تقريبا از نظر حقوقی مشکلات حل شد، جز يکی دو مشکل کوچک که قابل حل بود. الآن هم من معتقدم که از نظر حقوقی مشکل عمده ای نيست، مشکل، مشکل سياسی است و بايد قدرت های بزرگ و به خصوص آمريکا تصميم بگيرند که مساله را به صورت حقوقی حل بکنند، همچنانکه که در مسير تعامل ما با آژانس بسياری از اين مسايل حل شد."(3)(تاکیدها از من است)
موضوع به همین سادگی بوده است و بیخود این چنین بزرگ و مهم شده است! کار هم به "دولت های قبلی" مربوط بوده است که با درایت نمونه وار خاتمی و دولتش همه مشکلات دزدی ها، پنهان کاری ها و دادو ستدهای "دولت های قبلی" با باندهای قاچاقاچی و بزه کار جهانی نیز در "مسیر تعامل" با آژانس حل شده است! اصلن موضوع ویژه ای نیست! اگر چند سالی دیگر مذاکره را پی گیری کنیم، ما به بمب اتم دست یافته، کار به سرانجام رسیده و خیال همه آسوده می شود. جالب تر از هر چیز این است که همیشه دیگران هستند که سرانجام بدهکار بزرگ منشی و مسالمت جویی و صلح جویی آقایان می شوند! چه فرقی بین این "آقا" و آن دیگر "آقایان" هست؟ اتفاقن مصباح یزدی و احمدی نژاد در گفتار و کردارشان از این آقا راستین تر هستند. آنها به روشنی ماهیت پس مانده، روان بیمار و اندیشه های پوسیده خود را بیان می کنند و آن را پنهان نمی کنند. دستشان رو است و تلاش نمی کنند که یاوه های خود را در زرورق طلایی پیچیده و به خورد مردم بدهند. دیدگاه خاتمی در باره احمدی نژاد همین سخن را ثابت می کند که همه این آقایان در حکومت اسلامی، سروته یک کرباس هستند. او در پاسخ به پرسشی در باره سخنان جنجال برانگیزاحمدی نژاد و حساسیت هایی که در غرب برانگیخته می گوید:
" آقای خاتمی گفت: ممکن است که لحن ها، شيوه ها تفاوت بکند، ولی فکر نمی کنم که يک تحول اساسی و بنيادی در سياست های جمهوری اسلامی و در جهت گيری های جمهوری اسلامی ايجاد شده باشد و اميدوارم که اگر سوء تفاهمی هست رفع بشود."(4)(تاکید از من است) از این روشن تر نمی شود بیان کردکه همه ما یک هدف گیری و جهت گیری داریم اما آنرا با زبان های گوناگون بیان می کنیم!
چرا خاتمی؟
تنها "جمهوری" اسلامی نیست که مردم وجامعه ایران را به سوی نابودی کامل کشانده است. سود جویی کشورهای قدرتمند غربی که در تمام این سال ها چشم برجنایتها و خیانت های حکومت گران اسلامی و شکنجه مردم ایران بسته و در این باره جز موردهای استثنایی (که هر یک انگیزه ویژه خود را داشته است) بیشتر به سخن پراکنی سطحی پرداخته اند نیز به این روند شوم در ایران یاری زیادی رسانده است. همین سود جویی های گوناگون سیاسی ـ اقتصادی بود که سبب زدو بند پشت پرده با سران حکومت اسلامی در ایران شد و به آنها امتیازهای ویژه داد. همین زد وبندهای پنهان بود که اجازه داد که آنها باندهای آدمکش خود را به بیرون از مرزها فرستاده تا آن جنایت هارا انجام داده، دست به قدرت نمایی زده و پس از انجام جنایت، در بیشتر مورد ها به سادگی و در مواردی یا یاری سازمان های امنیتی همین کشورها، با خیال آسوده به ایران و دامان پر مهر "جمهوری" آدمکشان برگردند! همین سازش های پنهان و باز گذاشتن دست آدمکشان بود که برای آنها امکان تماس با باندهای مافیایی و قاچاقچیان جهانی و کانالهای پنهان دادو ستد سیاه در همه زمینه ها را فراهم آورد. و سرانجام همین سود جویی ها و پنهان کاری ها بود که نتیجه اش رشد قارچ گونه گروه های بنیاد گرای تروریست اسلامی شد که با هزینه های هنگفت از اندوخته ها و سرمایه های مردم ایران، به سادگی در دام نیرنگ های حکومت گران اسلامی در ایران گرفتار آمده، هم زمان با دریافت امتیازهای مالی ویژه، که در دایره خود قدرت رانیز برای آنها به همراه داشت، شستشوی مغزی جوانان باورمند بی خبر را آغاز نمودند و در این زمینه چنان با بی پروایی به وحشیگری ها دامن زدند که امروز برای خود غربی ها نیز گرفتاری زیادی ایجاد کرده اند که همه ما از چند و چون آن با خبر هستیم. اینک رهبران کشورهای قدرتمند غربی به این اندیشه افتاده اند که برای مهار حرکت های تروریستی اسلام گرایان بنیاد گرا و جلوگیری از گسترش آن، باید از چهره هایی از خود اسلام گرایانی که دست کم در سخن خود را مسالمت جو و اهل مدارا نشان می دهند بهره گیرند. انتخاب خاتمی بی برنامه و انگیزه نیست زیرا در جهان اسلام و در کشورهای اسلامی کم نیستند آدمهای اهل اندیشه و مدارا که آخوند هم نیستند و می توان به گفته های مسالمت جویانه آنها و مخالفت آنها با بنیاد گرایی اسلامی بسیار بیشترباور داشت، اما چرا خاتمی؟
خاتمی ویژگیهای دارد که زمینه خوبی را برای این کار فراهم آورده است:
1 ـ در کانون توطئه و آتش افروزی اسلامگرایان بنیاد گرا زندگی کرده، 8 سال رئیس جمهور سیستم اسلامی خشک مغزی بوده است که در میان گروه های بنیاد گرایای اسلامی از آن میان به ویژه در لبنان، فلسطین و تا اندازه ای در عراق و افغانستان نفوذ داشته و تامین کننده اصلی نیازهای آنها در زمینه های گوناگون بوده است. شناخت او از این رژیم بنیاد گرا برای بکارگیری آینده او بسیار مهم است. 2 ـ در زمان ریاست جمهوری خود با به میان آوردن گفتگوی تمدن ها، برای زمان کوتاهی امیدهایی در جهان بر انگیخت که چهره مثبتی از او نشان داد که البته سپس روشن شد که بی عرضه تر و سست تر ازآنست که در سخن ادعا دارد. (او در درون ایران و در عین قدرت نیز نتوانست باور عملی خودبه آنچه را که می گوید و وعده می دهد به خود ایرانیان نشان دهد چه رسد به انجام کارها در گستره ای بزرگ وجهانی !).3 ـ لباس روحانی دارد که خود ویژگی مهمی در چشم بنیاد گرایان است که از چشم غربی ها به دور نیست. این لباس این امکان را نیز می تواند فراهم کند که به زودی زمینه های "آیت الله " شدن او را نیز به وجود آورند.4 ـ در همآن حال درس خوانده در دانشگاه های غربی است و به زبان و فرهنگ وتمدن غرب نیز آشناست و برای مردمانی که در کشورهای غربی زندگی می کنند، پذیرش او آسان تر است. 5ـ یک ویژگی مثبت و در خور دیگر خاتمی برای غربی ها، همین سازشکاری و محافظه کاری نمونه زدنی اوست که آنرا زیر نام "مسالمت جویی" و"مدارا" پنهان می کند. این ویژگی در آینده برای سیاست های آنان بسیار کارساز است و می توانند هر کونه که خواستند او را شکل دهند و برقصانند.
از دید نگازنده، پشت همه سفرها، کنفرانس ها، دعوت به دانشگاه ها و دادن دکتراهای افتخاری(بازهم در راه خواهد بود)، دیدار با کوفی عنان و در آغوش کشیدن او و پخش گسترده خبری آن، همه وهمه تدارک است برای اینکه برای خاتمی مسئولیت و مقامی در سازمان ملل ایجاد کنند تا بتوانند در برابر رشد بنیاد گرایی اسلامی از او استفاده ابزاری ببرند، همآنگونه که در سیستم ولایت فقیه با اوچنین کردند و او یک تدارکاتچی بیشتر نبود. سیاستمداران و دولتمردان جهانی خوب او را ارزیابی کرده و می دانند که به خوبی می توانند از محافظه کاری شدید و سستی های او برای پیشبرد سیاست های خود سود برده و او را در خدمت خود بگیرند. چنین است که ناگهان و یکباره خاتمی با اجازه رسمی بوش به آمریکا می رود، دیدارهای ویژه ای انجام می دهد و پس از اندک زمانی در انگلستان، فرانسه و اسکاتلند به نمایش گذاشته می شود.(درست خواندید، به نمایش گاشته می شود، خوانندگان آگاه هستند که او در کنفرانسی در آمریکا شرکت کرد که ورودی 200(یا 250) دلاری داشت و جالب تر اینکه کسی که می خواست از نزدیک او را دیده و عکسی به یادبود با او بگیرد، می بایست 500 دلار بپردازد! هیچ سیرکی چنین بهای ورودی سنگینی داشته است؟)
ولی هر ترفندی که بزنندو هرپست و مقامی که برای خاتمی درست کنند، او از دید بیشتر ایرانیان یک "متهم" به همراهی و همکاری با یکی از مخوفترین، نابکارترین و بدنام ترین رژیم های کنونی جهان است که بی گمان تا تشکیل دادگاه و بررسی کارنامه او در این رژیم ننگین، دست از او بر نخواهندداشت و در هر مقامی که باشد نیز او را به محاکمه خواهند کشید.
پنجشنبه 11 ابان 1384 ـ 2 نوامبر 2006 زیرنویس:
1، 2، 3و 4 همه از نوشته ها ی سایت فارسی بی بی سی در باره خاتمی.

تشکیلات اسلامی در ایران از هرعقلانيتى بدور است




روزنامه فرانسوى «دى ان اى» در اين زمينه چنين می‌نويسد:«در زور آزمائى بين ايران، ايالات متحده و اروپا هر ترفندى مجاز است. حمله حزب الله لبنان به اسرائيل در اواسط ماه جولاى همزمان با بحث بر سر مناقشه اتمى ايران در شوراى امنيت سازمان ملل بود. هدف از نمايش قدرت نيروهاى نظامى ايران، چين و روسيه يعنى دو كشورى كه داراى كرسى دائمى در شوراى امنيت هستند، مى‌باشد. خودمان را گول نزنيم. دولت ايران به بمب اتمى دست خواهد يافت و كسى هم نمى‌تواند جلوى آن را بگيرد. دولت ايران كره شمالى نيست كه كم و بيش تحت‌الحمايه چين باشد، دولت ايران يك دولت تئوكراتيك است كه می‌خواهد اسرائيل را نابود كند، از هرعقلانيتى بدور است و در رقابت با اعراب سنى براى بدست گرفتن رهبرى جهان اسلام قرار دارد».
همه راهها به دمشق ختم می‌شوند
در حالى كه دولت‌هاى سوريه و ايران، اتهام آمريكا مبنى بر طرح توطئه‌اى براى براندازى دولت لبنان را رد كردند، روزنامه انگليسى «گاردين» چاپ لندن در مقاله‌اى تحت عنوان «همه راهها به دمشق ختم می‌شوند» در باره نقش سوريه در بحران خاورميانه چنين می‌نويسد:«جرج بوش رئيس جمهور آمريكا از مذاكره مستقيم با سوريه سرباز می‌زند، اما تونى بلر نخست وزير بريتانيا حداقل در اين زمينه تلاش می‌كند. سوريه در تمام منطقه خاورميانه نقش مهمى را ايفا می‌كند. اين كشور هنوز هم نفوذ زيادى در لبنان دارد و از سوى ديگر می‌تواند در مناقشه غرب با جمهورى اسلامى ايران بر سر برنامه اتمى آن نقش ميانجى ايفا نمايد.
اگر بريتانيا شايد با پشتيبانى اتحاديه اروپا موفق شود آمريكا و سوريه را بر سر ميز مذاكره بياورد، اين قدم بسيار مهمى براى روند صلح در منطقه خواهد بود. شايد بتواند بشار اسد رئيس جمهور سوريه از نفوذ خود بر حزب الله و حماس استفاده كرده و به آزادى سربازان اسرائيلى كمك نمايد. اين اقدام می‌تواند به آرامش اوضاع كمك كرده كه اين خود پيشرفت بزرگى است. براى غرب بايد روشن شود كه همه راهها به دمشق ختم می‌شوند».

http://www2.dw-world.de/persian/internat_politik/1.202376.1.html © 2006 Deutsche Welle

Thursday, November 02, 2006

آمریکا: رژیم تهران خطرناكتر از رژیم استالینی كره شمالی است


به گزارش خبرگزاری رویتر، رابرت جوزف، معاون وزارت خارجه آمريكا در امور كنترل تسليحات و امنيت بين المللی طی سخنانی هشدار داد برنامه تسلیحات هسته ای رژیم تهران به مراتب خطرناک تر از فعالیتهای اتمی كره شمالی است. البرادعی نیز در آمریکا گفته است جهان بايد برای جلوگيری از دستيابی رژیم تهران به سلاح هسته‌ ای، هر اقدامی را كه می ‌تواند انجام دهد.

معاون وزارت خارجه آمریکا در امور كنترل تسليحات و امنيت بين المللی که در نشستی در مراکش با عنوان 'ابتكارعمل مبارزه با تروريسم هسته ای' شركت كرده بود، گفت رژیم تهران بزرگترين خطر برای پیمان منع تولید و گسترش سلاحهای اتمی (ان پی تی) است.

به گفته این مقام ارشد آمریکايی، برنامه تسليحات كشتار جمعی رژیم تهران، پيچيده تر و خطرناكتر از رژیم كره شمالی است و از این رو تهدیدی جدی برای ثبات منطقه بشمار می رود.

رابرت جوزف تاکید کرد نگرانی آمریکا تنها از برنامه تسلیحات هسته ای رژیم تهران نيست و افزود ما به دقت اقدامات بی ثبات کننده آنها را در عراق و افغانستان زير نظر داريم.

در رابطه با نقش جنگ افروزانه جمهوری اسلامی در عراق، روزنامه واشنگتن تایمز به نقل از ژنرال جان ابی زید، فرمانده نیروهای مركزی آمریكا در منطقه نوشت شواهد نشان می دهد که آمریكا در عراق در واقع با رژیم تهران درگیر است.

این روزنامه نوشت رژیم تهران سلاح های پیشرفته خود را برای شورشیان در عراق ارسال می كند تا علیه نیروهای آمریكایی مورد استفاده قرار گیرند.

در همین حال محمد البرادعی، دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز که در آمریکا بسر می برد، طی سخنانی گفت هنوز نمی‌ توان قضاوت كرد كه آيا رژیم تهران فناوری هسته‌ ای را برای اهداف صلح آميز می‌ خواهد يا برای اهدافی دیگر. از این رو فعالیتهای هسته‌ ای رژیم تهران مایه نگرانی جدی است.

سایت حکومتی آفتاب که اظهارات البرادعی را در گزارشی با عنوان 'حمله البراعی به جمهوری اسلامی' درج کرده، نوشته است مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید رژیم تهران فعالیتهای هسته ‌ای خود را تعلیق نکرده و اقدامات کافی برای شفاف ‌سازی انجام نداده است، بنابراین آژانس انرژی اتمی نمی ‌تواند صلح ‌آمیز بودن فعالیتهای هسته ای رژیم تهران را تائید کند.

بنابراین گزارش، البرادعی در اظهاراتی بی سابقه گفته است جهان بايد برای جلوگيری از دستيابی رژیم تهران به سلاح هسته ‌ای، هر اقدامی را كه می ‌تواند انجام دهد.

آیا جنگی در راه است؟؟



رزمايش دوم ايران، برنامه‌اى كه زمان آن به جلو انداخته شد
تلويزيون جمهورى اسلامى ايران امروز خبر از آغاز دومين مانور نظامى سپاه پاسداران با نام «پيامبر اعظم ۲» داد. سرلشكر يحيی رحيم صفوی فرمانده سپاه پاسداران گفت كه رزمايش آغاز شده از قبل برنامه‌ريزى شده بود اما زمان آن جلو آورده شده است. وی همچنين مانور نظامی مشترك برخی كشورهای غربی‌ و منطقه به رهبری آمريكا در آبهای خليج فارس را اقدامى تبليغاتی ناميد كه از بعد عملياتی ارزش زيادی ندارد.
در اين زرمايش ده‌ها موشك دوربرد از جمله شهاب ۳ با كلاهك جنگی خوشه‌ای و برد بالاى دو هزاركيلومتر شليك شده است. گفته می‌شود موشكهای دوربرد شهاب ۳ می‌توانند اسرائيل را هدف قرار دهند. بنا به گزارش‌هاى رسيده آزمايش اين موشك‌ها در نزديكى قم انجام شده. اين اولين بارى است كه موشك‌هاى شهاب ۳ در يك مانور نظامى شليك می‌شوند. تاپيش از اين موشكهاى ياد شده تنها به آزمايش گذاشته می‌شدند. سرلشگر يحيى رحيم صفوى فرمانده سپاه پاسداران ديروز اعلام كرده بود كه اين رزمايشى ده روزه است كه در ۱۴ منطقه از جمله در آبهاى خليج فارس و درياى عمان انجام خواهد گرفت.
در همين‌حال، نيروى دريايى آمريكا، فرانسه ايتاليا، انگلستان و استراليا نيز در يك مانور مشترك در آبهاى خليج فارس حضور دارند. اين مانور از روز دوشنبه‌ی گذشته در آبهای خليج فارس آغاز شده است.
فرمانده سپاه پاسداران از يك سو رزمايش مشترك آمريكا و برخی كشورهای غربی‌ و منطقه در آبهای خليج فارس را اقدامى تبليغاتی ناميد كه از بعد عملياتی ارزش زيادی ندارد و از سوى ديگر گفت كه رزمايش آغاز شده سپاه پاسداران از قبل برنامه‌ريزى شده بود اما زمان آن جلو آورده شده است.
يحيى رحيم صفوى در سخنان خود گفته است كه اگر دشمنان فرامنطقه‌ای منافع جمهورى اسلامى را به خطر بياندازند، سپاه و نيروهای داوطلب بسيجی از همه توان خود برای ضربه زدن به منافع آنها در بردهای عميق بهره می‌گيرند.
همزمان با آغاز رزمايش نظامى سپاه پاسداران از واشنگتن خبر می‌رسد كه آمريكا ايران و سوريه را متهم به طرح براندازى حكومت لبنان كرده است. در مورد دلايل چنين اتهامى از سوى مقامات دولت آمريكا توضيحى داده نشده است. تونى اسنو سخنگوى دفتر رياست جمهورى آمريكا گفته است كه از جمله اهداف ايران و سوريه جلوگيرى از يك تريبون بين‌المللى براى رسيدگى به ترور رفيق حريرى نخست وزير سابق لبنان است. او افزوده است كه اين تريبون تحت هر شرايطى كه در لبنان بوجود آيد كار خود را ادامه خواهد داد.
دولت سوريه اتهام براندازى دولت لبنان را بى‌اساس خوانده است، اما حزب الله لبنان از هنگام پايان جنگ با اسرائيل در آگوست امسال خواستار تغيير دولت در لبنان است. حسن نصرالله به ائتلاف ضد سورى سينيوره تا نيمه نوامبر مهلت داده تا يك دولت يكدست تشكيل دهد. وى تهديد كرده است كه درغير اينصورت دست به برپايى تظاهرات خيابانى خواهد زد.
حزب الله لبنان كه از سوى ايران و سوريه حمايت می‌شود، از جمله سرسخت ترين منتقدان فواد سينيوره رئيس دولت لبنان است كه از حمايت غرب برخوردار است. تونى اسنو سخنگوى كاخ رياست جمهورى آمريكا ديروز بار ديگر بر حمايت واشنگتن از فواد سينيوره تاكيد كرد.
سوريه اتهام براندازى دولت لبنان از سوى واشنگتن را مضحك قلمداد كرده و سفير سوريه در آمريكا گفته است كه كشورش در امور داخلى لبنان دخالتى نخواهد كرد. او هم چنين از آمريكا خواسته است كه از اين پس مردم لبنان را بجان يكديگر و بجان ساير كشورها نياندازد. جمهورى اسلامى ايران هنوز در مقابل سخنان ديروز سخنگوى كاخ رياست جمهورى آمريكا واكنشى نشان نداده است.
http://www2.dw-world.de/persian/iran/aktuelle_berichte/1.202186.1.html © 2006 Deutsche Welle

یک آخوند دمکراسی در ایران را نوید میدهد


خاتمی: دموکراسی را نمی توان صادر کرد


یک آخوند اکنون بعد از نزدیک به 28 سال که از انقلاب و توطه اسلامی در کشور در حال رشد ما ایران میگذرد کم و کاستیهای حکومت ننگین خود را در لندن توجیح میکند.
محمد خاتمی، رييس تشکیلات اسلامی سابق در ايران، در سخنانی در لندن تلاش برای استقرار دموکراسی غربی در ساير نقاط جهان را مورد انتقاد قرار داد.
آقای خاتمی که سرگرم ديدار از بريتانياست در سخنرانی خود در چتم هاوس در لندن گفت که تجارب يک کشور را نمی توان به يک منطقه ديگر جغرافيايی با فرهنگ و شرايط مختلف تعميم داد و افزود که دخالت نظامی آمريکا باعث ريشه کنی تروريسم يا حتی مانع آن نشده بلکه به اشکال تازه آن در خاور ميانه دامن زده است.
آقای خاتمی گفت: "يکی از بزرگترين لطيفه های آقای بوش اين است که می گويد قصد صدور دمکراسی را دارد. دمکراسی چيزی نيست که بتوان صادر کرد يا به کسی داد." وی اظهار داشت که هرچند بذر دمکراسی در غرب کاشته شده اما در شرق و در جهان اسلام، به خاطر شرايط متفاوت، به شکل مختلفی رشد و نمو خواهد کرد.
خاتمی در سخنرانی خود در مورد کارنامه حقوق بشر ايران گفت که شکنجه قابل قبول نيست و ايران در دوران رياست جمهوری او به دمکراسی نزديکتر شده است. وی در مورد ادعاهای مربوط به نقش خود در "سرکوب ها" که توسط مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ايران مطرح می شود نيز گفت: "بدرفتاری هايی در برخی موارد روی داده که من در موقعيتی نبودم که بتوانم کاری در مورد آنها بکنم."خاتمی بدون اشاره به پیشرفتهای ایران در اثر شاهان پهلوی گفت ايران برخلاف برخی کشورهای خاورميانه، که از آنها نیز نامی نبرد، در زمينه حقوق زنان پيشرو بوده اما اذعان داشت که راه "خيلی خيلی درازی" تا رسيدن به دمکراسی باقی مانده است. احتمالآ منظور ایشان اکنون بودن اسلام یا تشکیلات اسلامی به صورت سد مبر در برابر پیشرفتهای ایران میباشد...

Tuesday, October 31, 2006

زندانیان در حکومت ناب اسلامی


اطلاعات تازه پيرامون ضرب و شتم زندانيان در زندان گوهردشت (کرج)
رامش رامش 30/10/2006
اطلاعات تازه پيرامون ضرب و شتم زندانيان در زندان گوهردشت (کرج) **ذخيره فايل صوتی** اطلاعات تازه پيرامون ضرب و شتم زندانيان در زندان گوهردشت (کرج)
آقای مححمد مجيدی، سخنگوی رسانه ای کميته بحران زندانيان سياسی، در گفتگويی با خبرنگار بخش فارسی صدای آمريکا وضعيت آقای امير حسين موحدی، فعال سياسی، را مورد بررسی قرار داد و سپس اطلاعات تازه ای را پيرامون ضرب و شتم بی دليل زندانيان زندان گوهردشت (کرج) با شنوندگان بخش فارسی قرار داد که توجه شما را به آن جلب می کنيم.

نفوذ غير قابل انکار جمهوری اسلامی در عراق

از صدای امریکا
محمدرضا شاهيد 30/10/2006
نفوذ غير قابل انکار جمهوری اسلامی در عراق **ذخيره فايل صوتی** نفوذ غير قابل انکار جمهوری اسلامی در عراق
به مشروح گزارش خبرنگار ويژه بخش فارسی صدای آمريکا درباره آثار و شواهد علنی و غير علنی اما غير قابل انکار جمهوری اسلامی در عراق توجه فرمائيد.

رولت روسی بازی که در آخر بازنده اش ایران است


امکان پیوستن روسیه به قعطنامه کشورهای اروپا علیه رژیم تهران
خبرگزاری حکومتی آریا: "یوری ولکوف" نایب رییس مجلس دوما از حزب "روسیه واحد" از امکان پیوستن روسیه به قطعنامه جدید "مثلث اروپا" در مورد تحریم جمهوری اسلامی خبر داد.
ولکوف به خبرنگاران گفت: اینطور به نظر می رسد که روسیه احتمالا به قطعنامه جدید در مورد رژیم تهران بپیوندد.
وی که روابط بین مجلس دوما با جمهوری اسلامی را بر عهده دارد تاکید کرد: انصراف مقامات رژیم تهران برای تعلیق امور مربوط به غنی سازی اورانیوم و همچنین عدم تمایل به گفتگو با قدرت های جهانی شانسی را برای حل سریع دیپلماسی این مسئله باقی نگذاشته است.
نایب رییس مجلس دوما گفت جامعه بین المللی باید سریعا یک مکانیزم بین المللی اجباری برای منع گسترش سلاح هسته ای پیدا کند که برای تمامی کشورهایی که در آستانه فعالیت های هسته ای قرار دارند، مفهوم باشد و مجموعه ای از عوامل بازدارند از جمله استفاده از نیروی نظامی را در آن در نظر بگیرند.

Iran nuclear plans still a "serious concern": IAEA


UNITED NATIONS
- Iran has yet to satisfy U.N. watchdogs that its nuclear program seeks only to produce electric power and not bombs, the head of the U.N. nuclear agency told the General Assembly on Monday.
Iran has neither suspended its nuclear enrichment-related activities nor been transparent enough to resolve all the outstanding questions of the Vienna-based International Atomic Energy Agency since August 31, when the IAEA issued its last report on Iran, Mohamed ElBaradei said. "The IAEA continues therefore to be unable to confirm the peaceful nature of Iran's nuclear program, which is a matter of serious concern," ElBaradei, the IAEA director-general, said in his annual report to the 192-nation U.N. body. But he said he remained hopeful that Iran ultimately would enter negotiations aimed at addressing both international fears about Iran's aims and Tehran's own worries about its security.
، محمد البرادعى، رئيس آژانس بين ‌المللى انرژى اتمى
روز دوشنبه اظهار داشت كه سازمان تحت نظر وی هرگز قادر نبوده است صلح‌ آميز بودن برنامه‌ اتمى جمهوری اسلامی را تأييد كند.
این در حالیست که جمهوری اسلامی مرتب اعلام می کند که برنامه های هسته ایش "صلح آمیز" است.
رئيس آژانس بين ‌المللى انرژى اتمى که در برابر مجمع عمومى سازمان ملل متحد سخنرانی می کرد، گفت برنامه هسته ای رژیم تهران مایه نگرانى جدى است.
آقای البرادعی گفت خطاى رژیم تهران اين است كه از يكسو در برابر درخواست تعليق غنى ‌سازى اورانیوم مقاومت مى ‌كند و از سوى ديگر معيارهاى شفاف ‌سازى در مورد برنامه‌ى اتمى‌اش را نمى پذيرد و همه‌ اينها باعث شده كه آژانس بين‌المللى همچون گذشته نتواند ماهیت صلح‌ آميز بودن برنامه‌ هسته ای آنها را تأييد كند.
سخنان رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی در حالی بیان می شود که شوراى امنيت سازمان ملل در حال مشورت برای وضع تحريم‌ هايی عليه جمهوری اسلامی است. پيش ‌نويس اين قطعنامه از سوى فرانسه، انگلستان و آلمان ارائه شده است. در تهران مقامات جمهوری اسلامی کشورهای غربی را به خاطر ارائه پيش‌ نويس قطعنامه‌ تحريم به شوراى امنيت سازمان ملل مورد تهدید قرار دادند. احمدى‌ نژاد روز دوشنبه طی یک سخنرانى در شهرستان پاكدشت گفت هر كس حتى روى كاغذ اقدامى عليه جمهوری اسلامی انجام دهد، بايد بداند پاسخ متناسب را از سوى ما دريافت خواهد كرد.
گمان زده میشود که ج اسلامی قصد اعدام همه مردم جهان را داشته باشد؟؟؟؟ در عین این تهدیدات احمدی نژاد ادعا کرد "جمهوری اسلامی از تحریمهای بین المللی باکی ندارد" و به کشورهای اروپايی بخصوص انگلستان توصیه کرد از همکاری با ایالات متحده دست بردارند و رهبران کشورهای غربی "احمق و بی عقل" و مانند همیشه مورد توهین قرار داد.

Monday, October 30, 2006

Is Iran in View ?


By Michael Ledeen

“We’ve got a lot of issues with Iran,” President Bush told a news conference last week. “The first is whether or not they will help this young democracy succeed,” he said, referring to Iraq. He said the “second issue” was whether Iran would help the Lebanese government, and that the “big issue” was “whether or not Iran will end up with a nuclear weapon.”
The heart sinks. Can anyone let alone the president — possibly believe that the mullahs might help Iraq succeed? The only “success” they are interested in is the humiliation of America and the domination of Iraq. Can anyone possibly believe that Iran might help the Lebanese government? The only thing they care about is the destruction of that government, the slaughter or domination of the Maronite Christians, and the creation of an Islamic Republic under the thumb of Hizbollah. And finally, how can anyone possibly believe that the “big issue” is whether or not Iran will get nukes? The issue is American lives, now being taken in Iraq and Afghanistan by Iranian weapons, killers, and managers. This is not new; it has been going on for 27 years, and we have yet to respond.
As I warned both before and after the liberation of Iraq, the Iranians and their Syrian allies, fearing their doom if we succeeded in creating a free Iraq, unleashed a terror war against us and the Iraqi people, just as they had done 20 years before in Lebanon. There is abundant evidence, as Bob Woodward tells us in his latest book, State of Denial.
Here are three examples (actually two; the first and third appear to be the same, albeit 60 pages apart):
Pages 414-415: “Some evidence indicated that the Iranian-backed terrorist group Hezbollah was training insurgents to build and use the shaped IED’s, at the urging of the Iranian Revolutionary Guard Corps. That kind of action was arguably an act of war by Iran against the United States. If we start putting out everything we know about these things, Zelikow felt, the administration might well start a fire it couldn’t put out...”
Page 449: “The components and the training for (the IEDs) had more and more clearly been traced to Iran, one of the most troubling turns in the war.”
Page 474ß: “The radical Revolutionary Guards Corps had asked Hizbollah, the terrorist organization, to conduct some of the training of Iraqis to use the EFPs, according to U.S. Intelligence. If all this were put out publicly, it might start a fire that no one could put out...Second, if it were true, it meant that Iranians were killing American soldiers — an act of war...
It’s not the first time we have had information about Iran’s murder of Americans. Louis Freeh tells us that the same thing happened following the Khobar Towers bombing in Saudi Arabia. On page 18 of Freeh’s My FBI he reports that Saudi Ambassador Bandar told Freeh “we have the goods,” pointing “ineluctably towad Iran.” The culprits were the same as in Iraq: Hezbollah, under direction from the Iranian Revolutionary Guards and the Iranian Ministry of Intelligence. And then there was a confession from outgoing Iranian President Hashemi Rafsanjani to Crown Prince Abdullah (at the time, effectively the Saudi king): page 19: “the Khobar attack had been planned and carried out with the knowledge of the Iranian supreme ruler, Ayatollah Khamenei.” As Freeh puts it, “this had been an act of war against the United States of America.”
Clinton famously failed to respond to Iran’s act of war. Instead, he attempted to achieve a modus vivendi with the mullahs, the kind of negotiated surrender now so fervently proposed by “realists” of the Brent Scowcroft/Richard Haass/James Baker school, supported by Henry Kissinger on his pessimistic days. This sort of appeasement has always encouraged enemies like the Iranian theocrats to intensify their attacks on us and on those of their own people who dare to call for freedom, and so it has proven ever since.
Is it possible that President Bush is not aware of this history? Just barely. Woodward’s account shows that there were at least some policy makers (he cites Zelikow, but there are no doubt others as well) who were very reluctant to pass this information up the line to a president who could be expected to take action after he learned about it. The secretary of State, Colin Powell, was famously unwilling engage the United States involved in support of Iranian dissidents (“We don’t want to get involved in an Iranian family squabble”), and his Deputy, Richard Armitage, actually argued that Iran was a “democracy.” They would not have wanted the president to know that there were daily Iranian acts of war against the United States.
What about the intelligence community? Are they not obliged to inform the president of Iranian acts of war? Indeed they are, but they, too, were concerned about the president’s muscular foreign policy. I was asked by a high-ranking intelligence officer to “take it easy on Iran,” because, he thought, “things were going along nicely,” and in a decade or so we could expect an Iranian democracy. But if we got engaged, “God only knows what will happen.” I suppose he is now one of the happy thinkers who say that Iran won’t have nukes for another decade or so. Worse yet, in December, 2001, Iranians meeting secretly with American officials in Rome, informed the United States about Iranian plans to kill coalition soldiers in Afghanistan. The information was correct, and the killers were eliminated. But in short order, orders were given to terminate all such contacts with Iranians, even though the Rome meeting had produced life-saving information. I can well believe that the preside nt was never told about the Iranian-sponsored killers.
According to Secretary of Defense Rumsfeld, Bob Woodward had eight hours with the president. Did he ever ask if we were at war with Iran? Given the explosive evidence provided in State of Denial, he certainly should have. But if he did, there is no record of it in his book.
Perhaps the question was not asked for the same reason the policymakers and spooks didn’t want it known that Iran was waging war on us: fear of the consequences. For once you put the Iranian question in that context, it’s really impossible to pretend that our “issues” with the mullahs consist of trying to convince them to help freedom in Iraq and Lebanon, and getting them to cooperate in dismantling their nuclear program. Once you are forced to address the facts, all sorts of “issues” drop into the background.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?