ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Saturday, March 25, 2006

قوانین اسلامی در ایران


زندگی تحت قوانین آسمانی اسلام

مذاكره بين شيطان و اهريمن و نوشيدن جام زهر

جمعه ۰۴ فروردين ۱۳۸۵
۱۳۸۵.۰۱.۰۲ كيهان لندن شاهين فاطمي
درست همان زماني كه اكثر ايرانيان درون و برون مرزي سرگرم مراسم نوروزي و چهارشنبه سوري بودند، ناگهان و ظاهرا به طور غيرمترقبه خبر مذاكره ميان تهران و واشنگتن نخست به عنوان يك شايعه و سپس به صورت يك خبر تأييد شده از طرف جورج بوش و سيدعلي خامنه‌اي فراگير شد. مدتها بود كه شايعه مذاكرات مخفيانه ميان دو دولت وجود داشت ولي كمتر كسي به آن توجه مي‌كرد زيرا طي اين مدت 27 سال گاه و بيگاه اين نوع شايعات به طور موسمي رايج شده است. شايد اين آخرين شايعه بايد بيشتر جدي گرفته مي‌شد چون بدون انجام يك سلسله مذاكرات پشت پرده بعيد به نظر مي‌رسد كه بي‌مقدمه عبدالعزيز حكيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق و رهبر فراكسيون شيعه‌هاي عراقي مثل آدمهاي خواب نما شده پيشنهادي بكند و بلافاصله تهران و واشنگتن موافقت خودشان را اعلام كنند. احتمالا گفتگوهاي پشت پرده به حداقل نتايج مورد علاقه طرفين رسيده است والا در چنين شرايطي آن هم با اين سرعت و صراحت از اين گفتگو استقبال نمي‌شد. از آنجا كه بر سر ميز مذاكره نشستن دولتي كه 27 سال است آيت‌الله‌ها آن را «شيطان بزرگ» خوانده‌اند با كشوري كه آقاي بوش آن را يكي از اعضاي «محور شرارت» خوانده و پليد و اهريمني لقب داده است يك رويداد ساده و پيش پا افتاده نيست، بايد خود را آماده كنيم براي شنيدن و خواندن و ديدن نظرات، تفسيرها و تجزيه و تحليل‌هاي گوناگون. آن گاه پس از فرونشستن گرد و خاك بحث و مناقشه و بدست آوردن اطلاعات بيشتر شايد بشود به يك جمع‌بندي معقول و عاري از انواع تئوريهاي توطئه آميز پرداخت. حفظ نظام واجب است آن گونه كه از اخبار و نوشتارها بر مي‌آيد تصميم مقامات تهران در مورد اين مذاكرات بسيار عجولانه اتخاذ شده است و احتمالا ترس و وحشت از اقدامات احتمالي نظامي و سياسي آمريكا در مورد رژيم يكي از عوامل مؤثر در اين شتابزدگي بوده است. حضور نمايندگان دانشجويان ايراني در كنگره و سناي آمريكا، اظهارات مقامات رسمي آمريكائي در مورد پشتيباني‌هاي معنوي و لجستيكي از مخالفان رژيم، احتمالا همه بخشي از برنامه دولت آمريكا براي كشاندن ايران بر سر ميز مذاكره بوده است. از سوي ديگر طي هفته‌هاي اخير گزارشهای متعددي در مورد نقشه‌هاي «محرمانه» نظامي به خبرنگاران و مفسران «بروز» داده شده است و آنها به انتشار آن پرداخته‌اند. بايد توجه داشت كه وقتي علي لاريجاني در مجلس اسلامي در برابر اعتراضات مكرر نمايندگان شوريده بخت بي‌خبر از همه جا به افتتاح باب مذاكره با آمريكا مي‌گويد «حفظ نظام واجب است» بايد حديث مفصل خواند از اين مجمل. اما در اين ميان حسين شريعتمداري سردبير كيهان تهران (حامي احمدي نژاد) و نظريه پرداز رژيم به هيچ وجه سر طاعت فرود نمي‌آورد و در سرمقاله‌اي تحت عنوان «اين گام و آن دام» چنين مي‌نويسد: «اظهارات اخير آقاي دكتر لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان درباره مذاكره با آمريكا، از ورود ايران به ورطه هولناكي حكايت مي‌كند كه آمريكا و متحدانش سال هاي متمادي در انتظار آن بوده‌اند و بارها براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره -بخوانيد كشاندن ايران به اين ورطه هولناك - تلاش كرده و تاكنون نيز در تمامي موارد ناكام بوده‌اند، بنابراين بسيار تأسف انگيز و تعجب آور است كه در شرايط كنوني به اين خواسته استراتژيك آمريكا پاسخ مثبت داده مي‌شود و عواقب و پي‌آمدهاي خطرناك آن از نگاه مسئولان محترم كشورمان پنهان مي‌ماند! داستان از آنجا آغاز شد كه چند روز قبل، آقاي سيدعبدالعزيز حكيم، رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، از ايران درخواست كرد درباره مسائل عراق با آمريكايي‌ها به مذاكره نشسته و از اين طريق به برقراري ثبات و امنيت در اين كشور اشغال شده كمك كند و در پي اين درخواست، آقاي دكتر لاريجاني طي مصاحبه‌اي اعلام كرد؛ «مدتهاست كه آمريكايي ها اين تقاضا را مطرح كرده‌اند. سفير آمريكا چندين بار اعلام كرده كه حل بعضي از مشكلات در عراق را نيازمند مذاكره با ايران مي‌داند ولي، ما به حرف هاي آنها اعتماد نداريم... اما، اين بار، آيت الله حكيم كه از رهبران برجسته اسلامي عراق است و اكثر خانواده ايشان در راه استقلال شهيد شده‌اند، اين خواسته را بيان كرده است و با توجه به اين درخواست و جداي از درخواست‌هاي قبلي و براي حل مسائل عراق و مشكلات اين كشور و براي ايجاد آزادي واقعي در اين كشور، اين درخواست را مي‌پذيريم و افرادي را براي مذاكره مشخص مي‌كنيم كه اين مذاكرات را در حوزه عراق انجام دهند و به آينده عراق كمك كنند»!! و اما، اگرچه در حسن نيت و دلسوزي آقاي لاريجاني ترديدي نيست ولي درباره اظهارات ايشان كه مي‌تواند موضع رسمي جمهوري اسلامي ايران تلقي شود گفتني هايي هست. 1 -توضيح آقاي لاريجاني كه اين درخواست از سوي آيت الله حكيم صورت پذيرفته و ايران به درخواست‌هاي مشابه قبلي كه از جانب سفير آمريكا در عراق صورت پذيرفته بود، توجهي نكرده است، به يك شوخي شبيه‌تر است تا سخني جدي و منطقي، چرا كه به هرحال پاي مذاكره با آمريكا در ميان است و چه فرقي مي‌كند كه واسطه اين مذاكره آقاي حكيم باشد يا يكي از مقامات رسمي آمريكا!... چرا سر خودمان را كلاه مي‌گذاريم؟! 2 -براي اطلاع مسئولان محترم كشورمان -اگر اطلاع ندارند -اشاره به اين نكته ضروري است كه چند ساعت بعد از اعلام آمادگي ايران براي مذاكره، شبكه سراسري S.B.P (کذا) آمريكا در تفسيري با كنايه از تسليم ايران بعد از 27 سال سخن گفت و «آدام ارلي» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا، كه به همين منظور در جمع خبرنگاران حاضر شده بود، در پاسخ به يك خبرنگار كه پرسيده بود «اين درخواست ابتدا از سوي ايران مطرح نشده، بلكه پيشنهاد مذاكره دو ماه قبل، از جانب «زلماي خليل زاد» سفير آمريكا در عراق ارائه شده بود»، گفت؛ «دولت ايران يك دولت تروريست است و در ناآرامي‌هاي عراق دست دارد بنابراين پيشنهاد سفير آمريكا براي مذاكره با ايران از نوع احضار سفير يك كشور و هشدار به وي بوده است»!... اقرار به ذلت براي رژيم: حسين شريعتمداري که از شدت عصبانيت عنان اختيار از دست داده است. چنين ادامه مي‌دهد: «توجه بفرمائيد...! ذلت از اين بيشتر؟!... ما ادعا مي‌كنيم كه درخواست مكرر آمريكا براي مذاكره را نپذيرفته‌ايم و تنها به خاطر گل روي آقاي حكيم حاضر به مذاكره شده‌ايم!... و آمريكايي‌ها مي‌گويند، منظور سفير ما در عراق، مذاكره نبوده، بلكه هشدار به ايران براي دست كشيدن از تروريسم و خودداري از دخالت در ناآرامي هاي عراق بوده است!... 3 -ممكن است گفته شود -و بارها گفته شده است -كه مذاكره با آمريكا و برقراري رابطه با اين كشور چه اشكال و ايراد منطقي دارد؟ مگر جمهوري اسلامي ايران با برخي ديگر از كشورها كه در دشمني و كينه توزي با ايران تابلو دارند، رابطه ندارد؟ بنابراين مي‌توانيم ضمن برقراري رابطه با آمريكا، مواضع سياسي خاص خودمان را داشته باشيم. همانگونه كه با انگليس و... رابطه داريم! در اين استدلال به ظاهر منطقي يك نكته بااهميت و سرنوشت ساز ناديده گرفته شده است، نكته‌اي كه چند سال قبل، رهبر معظم انقلاب با نگاه حكيمانه و تيزبين خود به آن اشاره داشتند و آن اين كه؛ آمريكا از ايران، فقط «مذاكره» مي‌خواهد و نه «رابطه». به بيان ديگر، مقصود آمريكا از مذاكره با ايران، برخلاف آنچه در عرف مذاكرات در نظر گرفته مي‌شود، حل و فصل مشكلات فيمابين و رسيدن به يك رابطه منطقي و ديپلماتيك نيست، بلكه مقصود آمريكا از مذاكره، اعلام تسليم پذيري جمهوري اسلامي ايران و حذف اين «الگو» از فرهنگ سياسي، انقلابي و مبارزاتي جهان اسلام است. چرا..؟! بخوانيد؛ 4 -مقاومت 27 ساله جمهوري اسلامي ايران در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، ايران اسلامي را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و يك الگوي موفق براي حركت هاي آزادي خواهانه و استقلال طلبانه تبديل كرده است به گونه‌اي كه امروزه، نهضت‌هاي اسلامي در جهان اسلام، با الهام گرفتن از 27 سال ايستادگي و مقاومت ايران اسلامي، به حركت خود ادامه مي‌دهند و جمهوري اسلامي ايران را عقبه استراتژيك و نمونه موفق و پيشتاز براي جنبش هاي مقاومت مي‌دانند. انتفاضه فلسطين از 27 سال مقاومت ايران در مقابل باج خواهي و زورگويي آمريكا ريشه گرفته، حزب‌الله لبنان، حركت اسلامي در بحرين، پيروزي اسلامگرايان در تركيه، الجزيره و... كه عرصه را بر آمريكا و متحدانش تنگ كرده‌اند، همگي با نگاه به الگوي ايران اسلامي شكل گرفته و به حركت خود ادامه مي‌دهند. هدف آمريكا از كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره، ابلاغ اين پيام به حركت هاي اسلامي در تمامي جهان اسلام است كه ايران نيز بعد از 27 سال مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشت! تا با ارسال اين پيام ساير حركت هاي اسلامي را از ادامه ايستادگي و مقاومت نااميد كنند، به بيان ديگر آمريكايي‌ها اين مذاكره را، فقط براي «مذاكره» مي‌خواهند و نه هيچ چيز ديگر. آيا مسئولان محترمي كه از مذاكره با آمريكا سخن مي‌گويند، از درك اين نكته بديهي عاجزند؟ و آيا هرگز انديشيده‌اند كه چه متاع گرانبهايي را به بهاي اندك مي‌فروشند؟! آنچه گذشت، فقط يك «تحليل سياسي» نيست -اگرچه از اين زاويه نيز هشداردهنده است -بلكه واقعيت غيرقابل انكاري است كه قبل از ما، دشمنان تابلودار ايران اسلامي، بارها بر آن تأكيد ورزيده‌اند و عجيب است كه مسئولان ديپلماسي خارجي كشورمان از اين نكته بديهي غافل هستند. 5 -هنوز دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان لب از سخنان اخير نبسته و نفس تازه نكرده بود كه شاهد -از غيب كه نه -از سوي آمريكا و متحدان اروپايي‌اش رسيد. آمريكايي‌ها بلافاصله بعد از انعكاس اظهارات اخير آقاي لاريجاني، از تسليم ايران بعد از 27 سال سخن گفتند و با بوق و كرنا، اين «تسليم پذيري»! -به زعم خود -را بر اوراق روزنامه‌ها، صفحه تلويزيون ها و تلكس خبرگزاري هاي خود نشانده و به همه دنيا مخابره كردند و اين توهم پراكني همچنان ادامه دارد... 6 -در بخشي از اظهارات آقاي لاريجاني آمده است كه «اين مذاكرات تنها در حوزه عراق انجام خواهد گرفت»! كه بايد گفت، مقصود آمريكا، كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره با اهداف يادشده است و چه فرقي مي‌كند كه اين مذاكرات در كدام «حوزه» و درباره چه موضوعي باشد؟ اگرچه در مورد مذاكره پيرامون مسائل عراق نيز، بلافاصله برخوردي حقارت آميز داشته و آن را در حدّ تذكر و هشدار به يك كشور دانسته‌اند. آنهم تذكر و هشدار از سوي سفير كشوري كه حضورش در عراق، غيرقانوني، اشغالگرانه و باج خواهانه است. بنابراين، بهتر است به اصل ماجرا اشاره شده و صورت مسئله را تغيير ندهند، زيرا در هر دو صورت، ملت مسلمان و پاكباخته ايران اجازه نمي دهد كه دستآورد 27 سال مقاومت و خون دادن و خون دل خوردن مردم اين مرز و بوم اينگونه ذليلانه زير پاي آمريكا لگدمال شود و اين دستآورد الهي و حاصل خون شهيدان بر سر ميز مذاكره به يغما برود. 7 -و بالاخره، دبير شوراي عالي امنيت ملي، يكي از مسئولان بلندپايه دولت اصولگراست، و به يقين، اظهارات تأسف‌آور ايشان نمي تواند بدون هماهنگي قبلي با مجموعه دولت و دستگاه سياست خارجي كشورمان باشد. و اگر غير از اين بود، تاكنون بايستي بارها از سوي ساير مسئولان اجرايي نظام تكذيب مي‌شد. با توجه به اين نكته بايد خطاب به آنان گفت به هوش باشيد و هرچه زودتر با اعلام اين كه هيچگونه مذاكره‌اي با آمريكا نخواهيد داشت، از اين ورطه هولناك و دام ويرانگري كه براي ايران اسلامي تدارك ديده‌اند، خارج شويد.» بيچاره حسين شريعتمداري و ديگر رهبران عقب مانده نظام تهران بي‌جهت در انتظار تكذيب «رهبر معظم» دقيقه شماري كرده‌اند. جناب رهبر درست يك روز بعد از عيد سكوت خود را شكست و جام زهر را سركشيد! اما براي خالي نبودن عريضه در ضمن «تأييد مذاكره با آمريكا بر سر عراق» گفت «مقامات آمريكا بايد از زورگوئي اجتناب كنند.» حالا تفسير اين كلام حكيمانه را بايد به عهده هر خواننده و شنونده عاقلي واگذار كرد. براي پاره‌اي از افراد منجمله اين بنده سراپا تقصير اين فرمايش آقا داستان آن مردي را تداعي مي‌كند كه در آن داستان معروف پس از رفتن متجاوزان زماني كه همسرش وي را سرزنش مي‌كرد كه اي بي‌غيرت چرا عكس‌العملي دربرابر متجاوزين به ناموست نشان ندادي با گردني برافراشته گفت چنين نيست آنها دور من يك دائره كشيدند و گفتند حق نداري پايت را از حدود اين دايره خارج سازي اما من علي‌رغم گفته آنها چندين بار پايم را خارج از دايره نهادم! پاريس 22 مارس 2006
link to original article

بنام خِرد، بنام زندگی و بنام نيکی


پاکدلانه بايد بپذيريم که آگاهی بيشتر پارسی زبانان از اسلام و قرآن و شيعه گری بيش از آن نيست که در پای منبر روضه خوانها شنيده و يا در دوران خردسالی مادر بزرگها شنيده های خود را به آنان آموخته اند که آنهم از بيراهه ای آغاز گرديده و در بيراهه ديگری پايان پذيرفته است. بيشتر مردم ما آنچنان که شايد و بايد از درون مايه اين دفتر ميان تهی که پايه و اساس دين اسلام است٬ و شيعه گری نيز خود را وابسته بدان نموده٬ کوچکترين آگاهی ندارند، زيرا نمايندگان الله در روی زمين به آنها آموخته اند که کتابی است مقدس و آسمانی.اين درحاليست که خلافگويی و تناقضات بيشمار گفتار الله و همچنين عطش انتقام، کشتار و عشق به خون ريزی " ناباوران" و بنا به اقرار خود الله به حيله گری و مکاری او در قرآن تا اندازه ای است که خواننده را بيشتر با يک پرسش روبرو ميکند که آيا براستی اين سخنان، همان سخنان پروردگار جان و خرد است يا بيشتر شبيه گفتار اهريمن (شيطان)؟؟؟ايرانيان بايد برگردان پارسی قرآن را بخوانند و آنرا با شاهکارهای فرهنگ آريايی ايران مانند شاهنامه و اوستا برابر کنند و با بهره گيری از خِرد خود به داوری بنشينند تا ببينند که آيا در کلام الله کوچکترين رهنمودی در راه نيکبختی و شادزيوی٬ دانش٬ خرد و کار و کوشش به چشم ميخورد؟ يا آنکه تنها داستانهای بی پايه و مايه و همه راههای پستی پذيری و چگونگی بندگی٬ بردگی٬ غلامی٬ کنيزی و زير پا نهادن همه آزاديها نمايانده شده؟
اگر کمی ريزبينانه تر و بدون خشک سری به ريشه بوجود آمدن رنجها و دشواريهای ايرانيان از جمله تنگدستي، بيکاری، فساد، واپسماندگی گسترده در تمام ضمينه ها و فرار بی سابقه مغزهای متفکر از ایران و غيره بنگريد، می بينيد که اين بخاطر ايرانی بودنمان نيست، بلکه بخاطر خرافه پرستی مان و باورمان به هيولايی به نام اسلام و قرآن است. کتاب و مذهبی که جز گرياندن انسانها و بيم عذاب آخرت دادن به آنها و ترد هرگونه شادی و پايکوبی و عشق ورزی انسانی، شيوه زيست ديگری نمی شناسد. کتابی مملو از قوانين چگونی کشتار و قارت و چپاول و به بردگی گرفتن دیگران. قوانينی که از تار و پودش بوی نفرت از بشرييت و آزادی ميايد.ملايان و اسلاميان با تکيه بر همين اسلام و سوره و آيات و احاديث و احکام کور و سياه توانسته اند حرمت و عزت نفس ايرانيان مصيبت زده را درو کنند و ايران را به دوران شترچرانی ببرند. از این رو است بجا است که بگوييم کمترين کاری که هر ايرانی ميتواند انجام دهد اين است که برگردان پارسی قرآن را بخواند و بيطرفانه در مورد پيامدهای مرگبار آن که در ايران کنونی نمايان است داوری کند.ملايان و تازی پرستان در طول ۱۴۰۰ سال گذشته تمام کوشش خود را بکار بردند که تاريخ راستين ايران و ايرانی را بسود دکان خودشان دگرگون کنند، چنانچه در هيچ جايی سخنی از حمله وحشيانه اعراب ولگرد و راهزن ۱۴۰۰ پيش به ايران متمدن و پيشرفته بميان نيايد، هيچ گفتگويی از چگونگی سربريدن سدها هزار ايرانی به جرم پايبندی به آيين پاک گفتار نيک، پندار نيک و کردار نيک صورت نگيرد و هيچ حرفی در مورد تجاوز اعراب به زنان و کودکان و حراج آنان در بازارهای مکه و مدينه انجام نگيرد. آري ملايان برای رونق دکان خود محتاج تحريف تاريخ بودند و هستند و آن روزی که مردم ايران از تاريخ راستين خود آگاه شوند روز مرگ اين دستار بندان خواهد بود. این تارنمای اينترنتی شايد کمکی باشد تا بتواند تاريخ و سرگذشت راستين ايران و چهره راستين قرآن و اسلام را نشان دهد. سرگذشتی که تا کنون نتنها توسط ملايان پنهان ميشد، بلکه توسط اسلامزدگانی مانند علی شريعتی و مانند ايشان بسود اسلام بزک وزيبا جلوه داده ميشد. این تار نما راستی هايی را در مورد دين اسلام که تا کنون گفتگو در مورد آنها برای ما ايرانيان شدنی نبوده و بدرستی يک " تابو" بوده بميان ميکشد؛ چرا که ما به اين باوريم که تا اين رودربايستی دينی در ایران از بين نرود، ایران رنگ پيشرفت و آسايش را نخواهد ديد.ايرانی بايد اسلام و مسلمانی را با فرهنگ ديرپايش برابر کند و در ترازوی خرد بسنجد؛ اگر آگاهانه دريافت که آيين بيابانگردان تازی بر فرهنگ و آيين کهن او برتری داشت، آنگاه با چشمان باز آنرا بپذيرد و بکار ببندد و اگر جز این بود، آنرا دليرانه و آگاهانه به بيابان تازيان برگرداند و به کهن آيين سرافراز و درخشان و جهانگير نياکانش روی آورد که همان گفتار نيک، پندار نيک و کردار نيک است، نه کشت و کشتار و قارت و ددمنشی.آيا تا بحال با خود فکر کرده ايد که چه شد در طول تاريخ ۶۰۰۰ - ۷۰۰۰ ساله ایران که تا پيش از اسلام، يکی از متمدن ترين و دارامندترين و قدرتمندترين کشور جهان بشمار ميرفت، و درست از زمان اشغالش توسط تازيان بيابانگرد و راهزن در ۱۴۰۰ سال پيش، روی آسايش، پايداری و دارامندی را نديد؟ برای آنکه اسلام و محمد و چگونی بوجود آوردن قرآن را بهتر بشاسيد، کتابهای زير را بشما پيشنهاد ميکنيم:
" ۲۳ سال" از علی شتی
" تولدی ديگر" از شجاالدين شفا " کوروش بزرگ و محمد ابن عبدالله" از دکتر مسعود انصاری " بازشناسی قرآن" از دکتر مسعود انصاری " الله اکبر" از دکتر مسعود انصاری
خواشمندم آدرس اين تارنما را به دوستان خود بدهيد و همچنين پيشنهادات يا انتقادات و همينطور مدارکی را که باعث تکميل تر شدن اين تارنما ميشود به آدرس زير بفرستيد:Kaveh2526@yahoo.com آرمان گردانندگان اين تارنما اين نيست که بگونه دستاربندان دين فروش، باوری را از کسی بگيرد و باور ديگری را جايگزين آن سازد. پس از خواندن و دريافت پذيرفتنی ها و رايزنی با خرد، گزينش راه درست به خود خواننده بستگی دارد. چه سود و زيان آن ويژه خود او ميباشد نه ديگران.
پاينده ايران؛ سرزمين مهر و دوستی و نيکیکاوه آهنگر بهرام شيد ۲۳ تير ۲۵۶۲ پارسی ( سه شنبه ۱۵ جولای ۲۰۰۳ ميلادی، ۱۳۸۲ تازی)

حسین ابن علی میگوید؟


نظر اعراب و حسین ابن علی نسبت به ایرانیان را بخوانید

هشدار شدیداللحن معاون وزارت خارجه آمریکا به رژیم اسلامی


نیکلاس برنز، معاون امور سیاسی وزارت خارجه آمریکا طی مصاحبه ای با تلویزیون العربیه اظهار داشت رژیم تهران که حامی اصلی تروریسم در جهان است، گروههای شبه نظامی مستقر در عراق را به سلاحهای خطرناک مجهز می کند. آقای برنز در ادامه سخنانش با لحنی هشدارآمیز گفت ما به رژیم تهران اجازه نمی دهیم خواسته هایش را در خاورمیانه گسترش داده و منطقه را به تشنج بکشاند.
معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا افزود رژیم تهران همچنان تلاش می کند به جنگ افزار هسته ای دست یابد، آنها به مدت 18 سال برنامه های هسته ای خود را که برای دستیابی به سلاح اتمی است، مخفیانه پیش بردند.
آقای برنز گفت ایالات متحده در صدد صدور بیانیه ای برای متوقف کردن فعالیتهای هسته ای رژیم تهران از سوی شورای امنیت سازمان ملل است، این خواست همه کشورها است، رژیم تهران باید بداند که راه دیگری جز توقف برنامه های هسته ایش ندارد و اگر اقدامی در این زمینه انجام ندهد، بدون شک آمریکا و سایر کشورها، بند هفتم منشور سازمان ملل را به اجرا خواهند گذاشت که پیامدهای آن از جمله مجازاتهای سنگین دیپلماتیک علیه رژیم تهران خواهد بود.

Friday, March 24, 2006



آمريکا و اروپا رئيس جمهور و ديگر مقامات بلاروس را مشمول تحريم های مسافرتی کردند
اکنون 27 سال است که عده ای که غیرمنتخب که خود را وابسطه به دستگاههای اسمانی میداند و دمار از روزگار مردم ایران در آورده اند و بطوری که اوازه قصاوت قلبی و شقاوت آنها دیگر درصفحات نمی گنجد و اکنون نیز آوازه هر کوی و برزنی در داخل و خارج مرزهای ایران شده اند. ولی از آنجایی که مرکز این ضلامات خارج از محدوده اروپا بوده است به صورت جدی با این مسله مهم بر خورد نشده و گاهی اقات نیز کردار پلید و جنایتکارانه مقامات اسلامی ناب محمدی بر علیه مردم ایران از طرف اتحادیه اروپا نادیده گرفته شده است. یعنی دوگانگی در عمل و گفتار.
ولی در همین حال آمريکا و اتحاديه اروپا چند روز نشده در واکنش به اقدام دولت بلا روس در توقيف شبانه مخالفان معترض و به گزينش مجدد الکساندر لوکاشنکو به مقام رياست جمهودری ، تحريم هائی جديد را عليه بلاروس وضع کرده اند. اسکات مک للن سخنگوی کاخ سفيد ميگويد واشنگتن با اتحاديه اروپا در مورد اِعمال محدوديت های مسافرتی برای آقای لوکاشنکو و مقامات ديگر همکاری خواهد کرد. وی اقدامات نيروهای امنيتی بلاروس برای درهم شکستن اعتراض های مخالفين در ميدان اکتبر مينسک را ، که گفته اند در رای گيری يکشنبه تقلب شده است، تقبيح و محکوم کرد. اين سخنگو خواستار آزادی صدها معترضی شد که توقيف شده اند. پيشتر رهبران اتحاديه اروپا در اجلاس خود در بروکسل با تعميم محدوديت ها عليه آقای لوکاشنکو، از جمله ممنوعيت سفر وی به کشورهای عضو اتحاديه، موافقت کرده بودند. در مسکو، سرگئی لاوروف وزير امور خارجه روسيه سازمان همکاری برای امنيت اروپا را به تحريک تشنج در جريان مبارزات انتخاباتی متهم کرده است.

سفير آمريکا ايران را به 'دورويی' متهم کرد


زلمی خليلزاد، سفير آمريکا در بغداد که انتظار می رود سرپرستی مذاکرات با ايران را برعهده داشته باشد، جمهوری اسلامی را به "دورويی" در برخورد با مسايل عراق متهم کرده است.
روزنامه آمريکايی واشنگتن پست در شماره خود در روز جمعه، 24 مارس، در گزارشی به قلم جاناتان فاينر و الن نيکمير، به سياست ايران در مورد عراق پرداخته و اظهارات سفير ايالات متحده در بغداد را در اين مورد منتشر کرده است.
در اين گزارش آمده است که آقای خليلزاد در گفتگويی در روز پنجشنبه، 23 مارس، گفته است که در حاليکه مقامات ايرانی در اظهارات عمومی خود از روند سياسی در عراق حمايت می کنند، سازمان های نظامی و اطلاعاتی اين کشور به حمايت از گروه های شبه نظامی و شورشی ادامه می دهند.
به گفته سفير ايالات متحده در عراق، ماموران ايرانی به آموزش و تجهيز تسليحاتی شبه نظاميان شيعه، مانند نفرات سپاه مهدی می پردازند که وابسته به يکی از روحانيون قدرتمند عراق است، و همچنين از نزديک با شورشيان سنی از جمله گروه انصارالسنه، که مسئول دهها حمله خونبار عليه نيروهای آمريکايی و عراقی و کشتار غيرنظاميان شيعه بوده است، کار می کنند.
به نوشته روزنامه واشنگتن پست، زلمی خليلزاد گفته است "برداشت ما اين است که آموزش و تجهيز (گروه های شبه نظامی) به صورت مستقيم يا غيرمستقيم، صورت می گيرد و همچنين ايران منابع مالی در اختيار برخی افراد و شبه نظاميان، قرار می دهد و اينکه افراد مرتبط با سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات ايران در صحنه حضور دارند."
اين روزنامه در ادامه می افزايد آقای خليلزاد در حالی اين مطالب را مطرح کرده که ايالات متحده و ايران - يعنی دو قدرت خارجی و متخاصم که نقشی مسلط در امور عراق دارند - تمايل خود را برای برگزاری گفتگوهايی با هدف ايجاد ثبات در اين کشور جنگ زده ابراز داشته اند.
حکومت روحانيون در ايران، که با رهبران شيعيان عراق روابط نزديکی دارد، همواره اتهام ايالات متحده در اين مورد را که عاملی در بی ثباتی عراق است رد کرده و در مقابل، آمريکا را مسئول شرايط کنونی عراق دانسته است.
عمليات شبه نظاميان
به نوشته واشنگتن پست، اظهارات آقای خليلزاد با دو تحول عمده همزمان است.
از يکسو، شورای امنيت سازمان ملل متحد، که آمريکا عضو دايم آن است، برنامه هسته ای بحث برانگيز ايران را در دست بررسی دارد و از سوی ديگر، مذاکرات گروه های عراقی برای تشکيل دولت جديد بدون دستيابی به نتيجه تا کنون ادامه داشته است.
در همانحال، به نوشته اين روزنامه آمريکايی، احزاب سنی عراق، که خواستار سمت های مهمتری در کابينه تحت تسلط احزاب شيعه هستند، ايران را به همدستی با شبه نظاميان شيعه در حمله به سنی ها متهم کرده اند، حملاتی که عراق را به سوی جنگ داخلی سوق داده است.


سفير آمريکا در عراق گفته است که هنوز با شبه نظاميان برخورد جدی و قاطعانه نشده و می افزايد که چنين اقدامی سخت خواهد بود.
به گفته وی، حوادث دو يا سه هفته اخير نشان می دهد که آمار کشته شدگان حملات گروه های شبه نظامی در بغداد بيشتر از قربانيان بمب گذاری گروه های تروريست بوده است.
زلمی خليلزاد، که زاده افغانستان اما شهروند آمريکاست، به خصوص به ارتباط ايران با سپاه مهدی، به رهبری مقتدی صدر، روحانی تندرو شيعه که طرفدارانش حدود سی کرسی پارلمان را در اختيار دارند، اشاره می کند و اظهار می دارد که با وجود اظهارات آقای صدر در مورد ضرورت حفظ آرامش، اين گروه مسلح مسئول بسياری از کشتارهای اخير بوده است.
آقای خليلزاد می گويد که ايالات متحده تماس مستقيم با مقتدی صدر نداشته اما می افزايد که در موارد لازم، خود وی پيام هايی را به طور عمومی برای وی ارسال می کند و بين سفير و ساير مقامات سفارت و متحدان سياسی آقای صدر مذاکراتی صورت گرفته است.
روز پنچشنبه، يکی از دستياران مقتدی صدر گفت که تا زمانی که نيروهای خارجی خاک عراق را ترک نکنند، آقای صدر حاضر به ملاقات با مقامات آمريکايی نخواهد بود.
بحران سياسی عراق
با گذشت بيش از سه ماه از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی عراق، اختلاف گروه های سياسی عراق بر سر ترکيب کابينه مانع از تشکيل دولت جديد شده است و آقای خليلزاد، با اشاره به اين اختلافات می گويد "من همان کسی هستم که هشدار می دهد کشور گرفتار خونريزی است و لازم است رهبران سياسی عراق از خود تحرک نشان دهند."
سفير ايالات متحده در عراق می گويد که هشدارهای وی نتايجی هم در پی داشته است زيرا اخيرا رهبران گروه های مختلف عراقی تمايل بيشتری به توجه به خواست ها و نگرانی های يکديگر نشان می دهند بی آنکه آمريکا نقش ميانجی بين آنان را ايفا کند. آقای خليلزاد می گويد که در نتيجه، نقش وی در اين مذاکرات به نقش يک ناظر تقليل يافته که نشانه ای اميدبخش است هر چند می افزايد که هنوز هم شکاف عميقی بين جناح های سنی و شيعه برجاست.
وی اين نظر را رد می کند که همچنان عامل اصلی در ايجاد وحدت بين گروههای رقيب است و مذاکره اين گروه ها بدون ميانجيگری وی امکان ندارد و اظهار نظر می کند که تشکيلات سياسی عراق به سوی خوداتکايی پيش می رود.
زلمی خليلزاد می گويد "سنی ها در مورد نقش خود در تصميم گيری های دولت نگران هستند در حاليکه شيعيان بر اين نظر هستند که نقش داشتن در تصميم گيری ها نبايد باعث ناديده گرفتن نتيجه انتخابات شود و يا وضعيتی را ايجاد کند که تصميم گيری دولت به دليل نياز به مذاکره و کسب نظر همه گروه ها در تمامی مراحل، عملا ناممکن شود."
ائتلاف گروه های شيعه عراق بيشترين تعداد کرسی ها را در پارلمان اين کشور به دست آورده اند اما از اکثريت لازم برای تشکيل دولت بدون مشارکت ساير جناح ها برخوردار نيستند.
در پاسخ به اين سئوال که آيا ممکن است جناح شيعه در پارلمان هرگز آماده تقسيم قدرت با ساير جناح ها نشود، سفير آمريکا توضيح داد که بر اساس قانون اساسی عراق، بسياری از اقدامات مهم دولت مستلزم رای مثبت دست کم دو سوم از نمايندگان پارلمان است و در نتيجه، شيعيان راه ديگری ندارند جز اينکه حمايت ساير جناح ها را جلب کنند.
بر اساس برخی گزارش ها، ممکن است مذاکرات ايران و آمريکا در مورد مسايل عراق در هفته آينده آغاز شود و انتظار می رود آقای خليلزاد نمايندگی کشور خود در اين مذاکرات را برعهده داشته باشد.

British Prime Minister


London, Mar. 23 –
Tony Blair accused Iran on Wednesday of meddling “furiously” in Iraq and said that the ruling theocracy had a terrorist “ideology” at its heart.Blair also hinted at an Iran-Al-Qaeda axis and said that for them, Britain and “democratic” countries were the enemy.“The conventional view is that, for example, Iran is hostile to al-Qaeda and therefore would never support its activities. But as we know from our own history of conflict, under the pressure of battle, alliances shift and change. Fundamentally, for this ideology, we are the enemy”, the British Prime Minister said.He was speaking to an audience in London in the first of three speeches on international issues.“The different aspects of this terrorism are linked. The struggle against terrorism in Madrid or London or Paris is the same as the struggle against the terrorist acts of Hezbollah in Lebanon or the PIJ in Palestine or rejectionist groups in Iraq. The murder of the innocent in Beslan is part of the same ideology that takes innocent lives in Saudi Arabia, the Yemen or Libya”. “And when Iran gives support to such terrorism, it becomes part of the same battle with the same ideology at its heart”.He accused “foreign Jihadists, former Saddamists, and rejectionist insurgents” of trying to prevent democracy from taking root in Iraq. “Why is it so important to the forces of reaction and violence to halt Iraq in its democratic tracks and tip it into sectarian war?” Blair asked. “Why does Iran meddle so furiously in the stability of Iraq?” “The answer is that the reactionary elements know the importance of victory or defeat in Iraq”.Blair added that “reactionary elements” pursued a strategy which involved derailment of both reconstruction and democracy by violence. “When that strategy failed to push the [Multi-National Force] out of Iraq prematurely and failed to stop the voting; they turned to sectarian killing and outrage most notably February's savage and blasphemous destruction of the Shia Shrine at Samarra”.“They know that if they can succeed either in Iraq or Afghanistan or indeed in Lebanon or anywhere else wanting to go the democratic route, then the choice of a modern democratic future for the Arab or Muslim world is dealt a potentially mortal blow. Likewise if they fail, and those countries become democracies and make progress and, in the case of Iraq, prosper rapidly as it would; then not merely is that a blow against their whole value system; but it is the most effective message possible against their wretched propaganda about America, the West, the rest of the world”.

دارايیهای تلویزیون 'المنار' عاقبت در آمریکا مسدود شد



به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، دولت آمریکا خیلی دیر ولی عاقبت از روز پنج شنبه دیروز هرگونه فعالیت مالی تلویزیون 'المنار' وابسته به حزب الله لبنان را ممنوع کرده و همچنین دارايیهای این شبکه تلویزیونی را نیز در ایالات متحده مسدود اعلام کرده است.
در بیانیه ای که از سوی خزانه داری آمریکا انتشار یافته اعلام شده که این ممنوعیت شامل رادیوی 'النور' نیز می شود.
در این بیانیه از جمله آمده است که تلویزیون 'المنار' و رادیوی 'النور'، ابزار تبلیغاتی شبکه تروریستی حزب الله لبنان بشمار می روند و از این پس هرگونه همکاری تجاری و مالی بین شرکتها و شهروندان آمریکايی با این رسانه ها ممنوع است و با متخلفین به عنوان حامیان گروههای تروریستی برخورد خواهد شد.
یاآوری می شود تلویزیون المنار وابسته به گروه تروریستی حزب الله لبنان سالانه میلیونها دلار از تشکیلات ج اسلامی برای پخش برنامه های خود که عمدتا ترویج تروریسم اسلامی و عملیات آدمکشی و انتحاری است، کمک مالی دریافت می کند.
پیش تر دولت فرانسه و هلند نیز پخش برنامه های تلویزیونی شبکه تروریستی حزب الله لبنان و همچنین تلویزیون سحر وابسته به به تشکیلات ج اسلامی را ممنوع کرده بودند.

Thursday, March 23, 2006

هسته ای اسلامی در مذاکره با امریکا


چهارشنبه ۰۲ فروردين ۱۳۸۵
مذاکره با جمهوری اسلامی؟؟؟؟
یکی از حیله های اسلامگرایان از بدو اختراع اسلام تاکنون؛ الوده کردن جوامع بشری به خیانت و تزویر و در تداوم به خشونت کشیدن جامعه به هر صورت ممکن میباشد، یکی از ابزارات پیشبرد اهداف استفاده بی چون و چرا از جهالت و یا کسانی است که به گوشه تاریک این فرهنگ کشیده شده اند بوده است. اسلامگرایان طبق سنت مخترعین این ایین بعد از گشتار . راه انداختن جوی خون سعی در رسیدن به هدفی میباشند که به گفته آنها جامعه بی طبقه توحیدی میباشد. جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که از طرف خداوند اعراب یعنی الله به محمد ابن عبدالله دیکته شده است و میبایست به دیگران نیز تحمیل شود، در غیر این صورت در جهانی بودن یا شدن این آیین خللی وارد میشود. ولی وقتی که پیروان ایین ناب محمدی بعد از بکارگیری شیوه ها و ابزار الات و به راه اندازی جویهای خون جوانان ووووووووو در مقابل آیینها یا قدرتهای دیگری بهنگام احساس خطر و ندیدن سراب پیروزی و عدم نزدیکی به اهداف شوم خود به جای اعلام بی عرضگی و اعلام شرم و انزجار و تقاضای پوزش از کسانی که فریب سراب اسلامی را خورده و سر از ناکجا آباد ذر آورده آند بی شرمانه و رضیلانه که مختص فرهنگ تازی میباشد؛ قربانیان را به مسالحه و مذاکره دعوت میکنند. رهبران تشکیلات جهنمی اسلامی بعد از 27 سال مرگ بر امریکا گفتن و حمایت از گروها ی تروریستی برای به زانو در آوردن ملتی که در حال تسخیر مطلق فضاست در عین شکست فاحش در این مورد و موارد شکستهای پی در پی خود اکنون در مقام مذاکره روی در رو با امریکا شده اند. ولی هر چه که باشد تشکیلات اسلامی در ایران به هر صورتی شاید خود را مطرح کرده باشند و این امر به قیمت 27 سال از عمر و ضررهای اقتصادی و معنوی ما ایرانیان تمام شده است که شوربختانه خواسته و ناخواسته الوده فرهنگ اعراب و حتی در بعضی از موارد نیز کاسه داغتر از آش هم شده ایم.
آقای نیکلاس برنز معاون سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا روز سه‌شنبه تاکید کرد که در مذاکراتی که قرار است میان سفیر آمریکا در بغداد و نمایندگان جمهوری اسلامی انجام شود، آمریکا قصد دارد نگرانی خود را مداخله ایران در امور عراق ابراز کند. مقامات آمریکا حکومت ایران را به تامین بمب‌های پیشرفته که عناصر شورشی در عراق بر سر راه کاروانهای نظامی آمریکا کار می‌گذارند، متهم کرده‌اند. این مذاکرات در تفسیر مفسران سیاسی، بازتاب‌های گوناگونی یافته است. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): مذاکرات با ایران از نظر جناح تندرو حکومت بوش یک دام انفجاری است و از نظر میانه‌رو، روزنه‌ای نمایانگر راه خروج آمریکا از عراق. آقای جیم هوگلند، مفسر واشنگتن پست می‌نویسد هر دو این‌ها حق دارند و رئیس جمهوری آمریکا باید این مذاکرات را از یک طرف یک دام ببیند و از یک طرف یک فرصت، و در برخورد با ایران، هم‌زبان و هم‌گام با متحدان آسیائی و اروپائی آمریکا عمل کند. وی ضمن اینکه تاکید آمریکا از پرهیز بر مذاکره در باره برنامه اتمی ایران را تائید می‌کند، توصیه می‌کند که آمریکا نقش فعال‌تری در مذاکرات اتمی با ایران بگیرد و به جای نشستن در حاشیه رهبری مذاکرات بر سر غنی‌سازی اورانیوم را بر عهده بگیرد. اما مفسر بین‌المللی، امیر طاهری، در مقاله‌ای که از جمله در روزنامه نیویورک پست منتشر شده است، مذاکرات آمریکا با ایران در باره عراق را اقدام غیرعاقلانه‌ای می‌داند. آقای طاهری یادآور می‌شود که هرچند ایران و آمریکا هر دو از سقوط حکومت بعثی صدام حسین در عراق سود برده‌اند، اما اهداف مشترکی در عراق ندارند. وی می‌نویسد آمریکا عراقی دمکراتیک و هوادار غرب، با اقتصادی باز می‌خواهد که همانطور که رئیس جمهوری آمریکا آقای جرج بوش گفته است، نمونه‌ای برای جهان عرب و تمام جهان مسلمان باشد، اما حکومت ایران از این می‌ترسد که پاگرفتن دمکراسی در عراق، به قیام دمکراتیک علیه جمهوری اسلامی در ایران منجر شود. از نظر آقای امیر طاهری، هدف ایران در عراق این است که با استفاده از زور آمریکا امکان روی کار آمدن یک حکومت سنی را منتفی کند و از طریق حکومت شیعه دست نشانده در عراق، نفوذ خود را در سه کشور سوریه، لبنان و عراق تحکیم بخشد. وی یادآور می‌شود که حکومت ایران دو معاهده برای تقویت ادعای نفوذ خود در عراق گردگیری کرده‌اند: یکی معاهده‌ای است که در قرن نوزدهم با عثمانی امضا شد که به ایران اجازه نظارت و حتی لشکرکشی به شهرهای نجف، کربلا و کاظمین که زیارتگاه‌های شیعیان هستند را می‌دهد و با استفاده از آن جمهوری اسلامی با حکومت جدید عراق قراردادی منعقد کرده است که اجازه می‌دهد سالانه 600 هزار زائر ایرانی به این شهرها سفر کنند. معاهده دیگر، پیمان الجزایر است که بین شاه و صدام حسین امضاء شد و کنترل نصف شط‌ العرب یا اروندرود را به ایران می‌دهد، و با استناد آن عملا ایران می‌تواند کنترل شریان اقتصادی و صادرات و واردات عراق را در اختیار بگیرد. آقای طاهری معتقد است که آمریکا با دعوت خود از ایران برای مذاکره در باره عراق امتیازی به ایران داده است، علیرغم آنکه حکومت ایران در آزادسازی مردم عراق از یوغ صدام حسین نقشی بازی نکرد. طاهری، با اشاره به سخنان عبدالعزیز حکیم، رئیس تشکل سیاسی – نظامی شیعه‌ای که دهه‌ها در ایران و با کمک مالی و نظامی حکومت ایران فعالیت می‌کرد، یادآور می‌شود که امتیاز دیگری که آمریکا با این دعوت به مذاکره به جمهوری اسلامی داده است این است که حالا ایران می‌تواند خود را در موضع سخنگوی مردم عراق قرار دهد. طاهری می‌نویسد دعوت از ایران برای مذاکره هم اشتباه است و غیر لازم و چنانکه شارل دو تالیران دیپلمات و نخست‌وزیر فرانسه درآغاز قرن 19 گفته است، در سیاست انجام یک کار غیرلازم از اشتباه هم بدتر است. مولف و صاحبنظر مقیم واشنگتن آقای گرث پورتر Gareth Porter در مقاله‌ای که سندیکای اینترپرس ایتالیا پخش می‌کند و روزنامه‌های متعدد منعکس شد، می‌نویسد هرچند که تندروهای حکومت بوش سعی می‌کنند مذاکره بر سر عراق را از بحران اتمی ایران دور نگه دارند اما این مذاکرات فشار بر آمریکا بر سر مذاکره با ایران بر سر برنامه اتمی و مسائل امنیتی دیگر را بالا می‌برد. وی می‌نویسد تیم دیک چنی و دانلد رامسفلد سعی می‌کنند با اظهارنظرهای تند به خبرنگاران بر سیاست تغییر رژیم ایران تاکید کنند، اما خانم کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه آمریکا و آقای زلمای خلیل‌زاد، سفیر آمریکا در بغداد، با توجه به خطر بالاگرفتن جنگهای فرقه‌ای در عراق، معتقد هستند که ایران می‌تواند کمک کند. از نظر این مفسر، ظاهرا آقای بوش با رایس و خلیل‌زاد موافق است. ولی او می‌افزاید حکومت ایران که پیشنهادهای قبلی مذاکره از سوی خلیل‌زاد را رد کرده بود، با بالارفتن فشارهای آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای خود مواجه شده است و می‌خواهد به بهانه مذاکره در باره عراق، راهی برای مذاکرات گسترده‌تر با آمریکا پیدا کند، و این در صورتی ممکن می‌شود که حکومت ایران نشان دهد در بازگرداندن آرامش به عراق می‌تواند نقش موثری بازی کند.

Wednesday, March 22, 2006


U.K. pushes for Iran military option
March 22 (UPI) -- Britain is pressing for a U.N. resolution that would pave the way for sanctions or possible force against Iran should it fail to halt its nuclear program.
In a confidential government letter obtained by the Times of London, a senior Foreign Office official detailed a strategy to persuade Russia and China to back a Chapter VII resolution that would require the United Nations to act should Tehran refuse to comply.
Just three days after Foreign Secretary Jack Straw insisted military action against Iran was "inconceivable" and urged "peaceful diplomatic means" to resolve the dispute, the letter, written by Foreign Office Political Director John Sawyers on March 16, recommended "more serious measures."
"(The Iranians) will need to know that more serious measures are likely," Sawyers wrote to his U.S., German and French counterparts. "This means putting the Iran dossier on to a Chapter VII basis."
He suggested making a suspension of all uranium enrichment by Tehran "a mandatory requirement of the Security Council, in a resolution we would aim to adopt, I say, early May."
Sawyers, who served as Britain's envoy to Iraq following the 2003 invasion, recommended a dual strategy in order to persuade Russia and China -- which have both rejected punitive action -- to sign up to the resolution.
He proposed the international community approach Iran with a "revised offer" of incentives to persuade it to end enrichment activities, which it resumed in February after a two-year suspension.
"We are not going to bring the Russians and Chinese to accept significant sanctions over the coming months, certainly not without further efforts to bring the Iranians around," he wrote.
"In parallel with agreeing a new proposal, we will also want to bind Russia and China into agreeing to further measures that will be taken by the Security Council should the Iranians fail to engage positively."

آلمان و روابط زيرزميني اقتصادي اتمي


در شرايطى كه شوراى امنيت سازمان ملل متحد پرونده اتمى جمهورى اسلامى ايران را در درست بررسى دارد، به گفته مقامات امنيتى آلمان، نزديك به ۱۰۰ شركت در اين كشور اسلحه غيرقانونى به ايران صادر مى‌كنند.
روز سه شنبه بيست و يكم مارس امسال، برنامه ”رپرت” شبكه اول تلويزيون آلمان به اين موضوع پرداخت. Sebastian Bösel همكار دويچه وله در اين مورد گزارش مى‌دهد:
روز چهارشنبه پانزدهم مارس، تيم فيلمبردارى برنامه رپرت شبكه اول تلويزيون آلمان، در برابر هتلى در منطقه Westend فرانكفورت مورد حمله قرار مى‌گيرد. چرا پژوهش‌هاى اين برنامه با چنين واكنش‌هاى عصبى روبرو مى‌شود؟ همين هتل، چهار هفته پيش، يك روز تمام از سوى ماموران اداره امور جنائى فدرال آلمان مورد بازرسى قرار گرفت. همزمان با آن، يازده ساختمان ديگر نيز، در چهار ايالت آلمان به دستور دادستان عالى اين كشور مورد تفتيش قرار گرفتند. رسما بيان شد كه مساله بر سر فعاليت‌هاى جاسوسى براى يك كشور بيگانه بوده است.
براى كدام كشور؟ چرا موضوع اعلام نمى شود؟ مقامات رسمى از توصيح سر باز مى‌زنند. اما آنطور كه برنامه رپرت شبكه اول تلويزيون كشف كرده، مساله بر سر برنامه‌هاى موشكى ايران است. از دهها سال پيش، رژيم اسلامى مى‌كوشد خود را به عنوان يك قدرت نظامى تثبيت كند. موشك‌هاى اين رژيم، اكنون اسرائيل را تهديد مى‌كند. اما اين براى روحانيون كافى نيست. به عنوان نمونه، آن‌ها براى افزايش برد موثر و دقت موشك‌ها، جاسوسان زيادى را براى خريد به اروپا فرستاده‌اند، از جمله به آلمان. اين را Johannes Schmalzl رئيس ديوان عالى ايالت بادن تاييد مى‌كند: ” ما حدس مى‌زنيم كه در مجموع تا ۱۰۰ شركت استتار شده در آلمان مشغول انجام اين وظيفه هستند”.
يكى از جاسوسان احتمالى يوسف پ است. اين ايرانى از حدود ۴ سال پيش مشترى دائمى هتل فرانكفورت محسوب مى‌شود. او، هر سال سه تا چهار بار با فهرستى از تجهيزات مورد نياز ايران به آلمان مى‌آيد. يوسف ۴۱ ساله اكنون بازداشت شده است. وى بايد كارمند اصلى سازمان تهيه كننده سلاح باشد. اداره كننده هتل نيز بزرگ شده ايران و مورد اعتماد جاسوسان است. اين دو جاسوس احتمالى، خريد تسليحات را زير پوشش مشتى از شركت‌هاى تجارى و نمايندگى هاى داخلى و خارجى آن‌ها انجام مى دهند. كارل هاينس ماتياس رئيس بخش جنائى گمرك آلمان در توضيح تشكيلات اين شبكه مى‌گويد: ” موضوع به شركت‌هاى يك يا دو نفره‌اى مربوط مى‌شود كه خودشان توليد نمى‌كنند، بلكه جنس‌ها را از توليدكنندگان مى‌خرند و مقصد را پنهان نگه مى‌دارند. به عنوان دريافت كننده نهائى، كشورهاى ديگرى تعيين مى‌شوند تا بعد، تجهيزات از آنجا به ايران صادر شوند”.
جنجالى‌ترين بخش ماموريت‌ها، تلاش براى خريد دستگاه‌هاى ساخت قطعات موشك هاى آريان ۴ اروپا است. حكومت اسلامى ايران مى‌خواهد با استفاده از اين قطعات، برد موشك شهاب ۳ را كه خود ساخته است افزايش دهد. دكتر Oliver Thränert از بنياد علوم و سياست آلمان معتقد است كه جمهورى اسلامى مى‌كوشد موشك‌هاى شهاب را به سلاح‌هاى هسته‌اى مجهز كند.
يك معامله ديگر، كه ماموران پليس فدرال آلمان توانستند متوقف كنند، اظهارات دكتر ترنرت را تاييد مى‌كند: جاسوسان ايرانى قصد داشتند ۴۴ كليد فشارقوى براى دستگاه‌هاى پزشكى تهيه كنند كه به عنوان آتش زنه سلاح‌هاى اتمى نيز مى‌تواند مورد سوء استفاده قرار گيرد.
پنهانكارى در معاملات ميان شركت‌هاى آلمانى و ايران، تنها به تجهيزات نظامى محدود نمى‌شود. در حال حاضر، بسيارى از شركت‌هاى آلمانى در صنايع پتروشيمى ميدان پارس جنوبى مشغول به فعاليت هستند، اما از ترس تحريم آمريكا، فعاليت‌هاى خود را پنهان نگه مى‌دارند يا كوچكتر از آنچه هست نشان مى‌دهند.

آمريکا قدرت نظامی خود را برای دفاع ازاسرائيل در برابر ايران بکار خواهد برد


22/03/2006
پرزيدنت جرج دابليو بوش ، رئيس جمهوری آمريکا می گويد : ايالات متحده آمريکا از قدرت نظامی خود برای حفاظت از اسرائيل در برابر رژيم مذهبی ايران ، استفاده خواهد کرد : پرزيدنت بوش می گويد : « تهديدی که از جانب ايران متوجه اسرائيل است ، همان تهديدی است که خود آنها ، اعلام داشته اند ، يعنی ، هدف نابودی متحد نيرومندما ، اسرائيل . »
پرزيدنت بوش می افزايد : « البته چنين تهديدی ، خطری بسيار جدی ، نه تنها برای اسرائيل ، بلکه برای صلح جهان است . در واقع تهديد ايران ، خطری است که متوجه يک اتحاديه نيرومند است . »
رئيس جمهوری آمريکا می گويد : « من بارها گفته ام و باز هم به صراحت می گويم که ، ما از نيروی نظامی خود برای حفاظت از متحد خود اسرائيل استفاده خواهيم کرد . »
پرزيدنت بوش ، در مورد برنامه اتمی ايران نيز سخن گفت ، رئيس جمهوری آمريکا گفت : ايالات متحده آمريکا و ساير ملل معتقدند که برنامه هسته ای ايران ، در واقع امری جز پرده استتاری برای توليد سلاحهای اتمی ، چيز ديگری نيست .
پرزيدنت بوش می گويد : « رژيم ايران نبايد ، برنامه ای برای توليد سلاحهای اتمی و يا حتی " قابليت " توليد سلاحهای اتمی و دانش لازم برای توليد چيزی که ممکن است به سلاح اتمی بينجامد ، داشته باشد . »
در حال حاضر ، شورای امنيت سازمان ملل ، رسيدگی به مساله برنامه هسته ای ايران را آغاز کرده است . شورای امنيت سازمان ملل متحد حق دارد ، ايران را مشمول تحريم قرار دهد . رئيس جمهوری آمريکا می گويد : هدف ، حل و فصل اين مساله از راههای ديپلماتيک است . رئيس جمهوری آمريکا می گويد : پيام ما ، بايد پيام واحدی باشد ، و پيامی باشد که ، نه تنها از جانب آمريکا ، بلکه از جانب بريتانيا ، فرانسه ، آلمان ، و نيز روسيه ، و اميدواريم چين نيز باشد و علت لزوم اين يکپارچگی اين است که همه ، به اتفاق يکديگر ، يک صدا بايد به رژيم ايران بگوئيم ، اين رفتار ، قابل قبول نيست و علاقه شما برای دستيابی به اسلحه اتمی ، قابل قبول نيست .
پرزيدنت بوش می گويد : مهم است که در حال حاضر مقابله با برنامه اتمی ايران ، از راههای ديپلماتيک باشد . دليل اين امر نيز واضح است : در صورتيکه رژيم ايران صاحب اسلحه اتمی شود ، آنوقت ، در صدد شانتاژ و باج خواهی از جهان بر خواهد آمد .

بلر: مبارزه با تروریسم، مبارزه با رژیم تهران را نیز شامل می شود


تونی بلر، نخست وزیر انگستان از دست نوکران دربار انگلیس خشمگین و به تشکیلات اسلامی و بستگان خارج لز کنترول در مورد حمایت از تروریسم و پشتیبانی از گروههای ترور هشدار داد. آقای بلر و بریتانیا که زمانی از پشتیبانان تشکیلات اسلامی در ایران اشغالی بودند در مقر خبرگزاری رویتر در لندن سخنرانی می کرد، خواستار مداخله جامعه بین المللی در مبارزه علیه تروریسم شد و بعد از 27 سال برای اولین بار گفت که باید با ارزشها و دیگاههای این پدیده شوم تشکیلات اسلامی ترور، رو در رو مبارزه کرد.
نخست وزیر انگلستان گفت مبارزه علیه تروریسم در لندن، مادرید، پاریس و سایر نقاط، مبارزه با اعمال گروههای تروریستی است، وقتی رژیم تهران به این گونه گروههای تروریستی کمک می کند، خود بخشی از همان ایدئولوژی می شود و مبارزه با تروریسم، مبارزه با این رژیم را نیز شامل می گردد.
تونی بلر در جای دیگری از اظهارات خود به رژیمهايی اشاره کرد که خواهان شکست عراق هستند و از جمله گفت چرا رژیم تهران این چنین دیوانه وار در بی ثبات کردن عراق دخالت می کند؟
خبرگزاری رویتر که این گزارش را منتشر کرد، به نقل از سخنگوی تونی بلر نوشت سخنرانی بلر در لندن، نخستین سخنرانی وی از مجموعه سخنرانی های او در مورد عراق و افغانستان است. نخست وزیر انگلستان قرار است دو بار دیگر نیز در همین رابطه سخنرانی کند که یکی در استرالیا و دیگری در آمریکا انجام خواهد شد.

Monday, March 20, 2006


ايران آزاد فرا رسيدن نوروز باستاني را به عموم هم ميهنان عزير تبريک
و سعادت و پيروزي و ازادي ايران را از خداوند خواستاريم
ايران آزاد

Sunday, March 19, 2006

تروریست ها در عراق در حال شکست خوردن می باشند


بوش گفت برخی از قطعات چاشنی های منفجر شونده در ایران ساخته شده ا،
واشنگتن --
رئیس جمهور بوش روز 13 مارس با تحسین از پیشرفت مردم عراق طی سه سال اخیر با آغاز عملیات آزادی عراق، که باعث سرنگونی حکومت صدام حسین شد، و هشدار در مورد "کار سختی که در پیش رو است"، اظهار داشت، تروریست ها در عراق "در صحنه نبرد در حال شکست خوردن هستند".بوش، در یک سخنرانی در بنیاد دفاع از دموکراسی در واشنگتن، و در اولین سخنرانی از مجموعه سه سخنرانی برای گرامیداشت سالگرد عملیات نیروهای ائتلاف، به مردم آمریکا گفت باید انتظار ادامه درگیری ها در عراق را داشته باشند.او اظهار داشت، "جنگ های سخت و شدید و روزهای نبرد و مبارزه شدید در پیش خواهد بود، و تصاویر بیشتری از هرج و مرج و قتل عام در ماه های آتی مشاهده خواهیم کرد."رئیس جمهور گفت با اینکه تروریست ها در حال باختن جنگ هستند، از طریق رسانه ها در حال ادامه دادن جنگ هستند. او اضافه کرد، "آنها امیدوارند تصمیم راسخ ما را مترلزل کنند و ما را مجبور به عقب نشینی نمایند. آنها موفق نخواهند نشد."بوش بیان داشت که مردم عراق چیزهای بسیاری در سه سال گذشته بدست آورده اند. او ادامه داد، "مردم عراق از زندگی در زیر چکمه های یک دیکتاتور بیرحم به آزادی، حق حاکمیت، انتخابات آزاد، همه پرسی برای قانون اساسی، و دسامبر گذشته به اجرای انتخابات برای یک پارلمان کاملا قانونی رسیدند."ولیکن، پس از ویرانی مسجد طلایی در سامرا، عراق، شاهد "تصاویر خشونت و درگیری، و یاس و نومیدی" بودیم. او اظهار داشت، "حمله تروریست ها به مسجد طلایی یک دلیل داشت. آنها می دانند که فاقد قدرت نظامی برای بمبارزه طلبیدن نیروهای عراقی و ائتلاف به شکل مستقیم هستند، بنابراین تنها امید آنها سعی در جهت دامن زدن به یک جنگ داخلی است."ولیکن، با اینکه اوضاع کماکان متشنج است، رئیس جمهور گفت اکثر عراقی ها به خشونت روی نیاوردند و "در پس این بحران، ... نشانه هایی از آینده ای امیدوار کننده دیده ایم"، و بخصوص به رهبران روحانی سنی و شیعه اشاره کرد که همگی بمب گذاری ها را محکوم و خواستار خودداری از انجام اینگونه اعمال شده، و همچنین نیروهای امنیتی عراق که در کاستن وخامت درگیری ها و جلوگیری از گسترش خشونت رهبری امور را بعهده گرفتند.او گفت، "همچنان که گردان های بیشتری آماده خدمت می شوند، این نیروهای عراقی مسئولیت مناطق بیشتری را بعهده می گیرند. امروز واحدهای عراقی، مسئولیت اصلی 30.000 مایل مربع (77.700 کیلومتر مربع) از عراق را بعهده دارند، که از ابتدای سال تاکنون تقریبا 20.000 مایل مربع (51.800 کیلومتر مربع) افزایش یافته است." رئیس جمهور همچنین به خطر ایجاد شده به وسیله چاشنی های منفجر شونده قوی تر (IEDs) اشاره کرد و گفت، "برخی از قوی ترین IED ها که امروزه در عراق یافت می شود شامل قطعاتی است که از ایران می آیند." بوش گفت که ایالات متحده قصد دارد با این IED ها از طریق "ردیابی سازندگان بمب و آموزش نیروهایمان و به کارگیری فناوری های جدید" مبارزه کند، و طبق برنامه 3/3 میلیارد دلار در سال 2006 صرف حمایت از اقدامات مربوط به شکست IED ها خواهد کرد. رونوشت اظهارات رئیس جمهور در سایت کاخ سفید موجود است.

جمعه ۲۶ اسفند ۱۳۸۴
«همه با هم عليه توتاليتاريسم نوين»
۱۳۸۴.۱۲.۲۶ كيهان لندن شاهين فاطمي
اين عنوان اعلاميه‌اي است كه دوازده روشنفكر جهاني از كشورهاي گوناگون در دفاع از آزادي بيان و عليه توتاليتاريسم اسلامي انتشار داده‌اند. سه نفر از اين جمع ايراني هستند. همه از شهرت جهاني برخوردارند و چند نفر همانند سلمان رشدي و تسليما نسرين به خاطر اعمال حق آزادي بيان خود با فتواهاي آنچنانی به مرگ محكوم شده‌اند. سه شخصيت ايراني امضاء كننده اين بيانيه كه در محافل بين‌المللي از انعكاس وسيعي برخوردار شده است عبارتند از: بانوان شهلا شفيق و مريم نمازي و پروفسور مهدي مظفري. امضا كنندگان فرانسوي اين اعلاميه همانگونه كه بعدا در اين مقاله به آن رجوع خواهد شد در اين مورد به ويژه در مورد «اسلاميسم» در ايران مطالب زيادي انتشار داده‌اند. اين دو نويسنده فرانسوي عبارتند از Philipe Val مدير نشريه Charlie HEBDO و برنارد هانري لوي (Bernard Henri Levi) فيلسوف و متفكر شهير. خلاصه ترجمه فارسي اين بيانيه چنين است: جهان پس از پيروزي بر فاشيسم، نازيسم و استالينيسم، در مقابل تهديد ديگري از نوع توتاليتر قرار گرفته كه اسلاميسم ناميده مي‌شود. ما، نويسنده، روزنامه‌نگار، روشنفكر، همگان را به مقاومت در برابر توتاليتاريسم ديني و به اعتلاي آزادي، برابري، فرصتها و لائيسيته براي همه فرا مي‌خوانيم. حوادث اخيري كه به دنبال انتشار طرحهايي درباره محمد در مطبوعات اروپايي رخ داد، ضرورت مبارزه براي ارزشهاي جهان را آشكار ساخت. پيروزي در اين نبرد نه با اسلحه، بلكه در قلمروي فكر ميسر مي‌شود. اين نبرد از برخورد تعهدها يا تضاد شرق و غرب نيست، بلكه مبارزه‌اي است ميان دمكرات‌ها و دين سالاران. اسلاميسم هم چون ديگر انواع توتاليتاریسم، از ترس و محروميت تغذيه مي‌كند. واعظان كينه و نفرت با تكيه بر اين احساس‌ها، دسته‌هائي را سازمان مي‌دهند تا از اين طريق نابرابري و آزادي‌كشي بس بيشتري را حاكم گردانند. ما به صداي بلند مي‌گوييم: هيچ چيز حتي يأس و سرخوردگي، رفتن به سوي تاريك انديشي، توتاليتاريسم و نفرت را توجيه نمي‌كند. اسلاميسم به عنوان يك ايدئولوژي ارتجاعي، هرجا كه حاكم شود، كشنده برابري، آزادي و لائيسيته است، و پيروزي آن، فرجامي جز بي‌عدالتي و سلطه نخواهد داشت؛ سلطه مردان بر زنان، و سلطه بنيادگرايان بر ديگران. به عكس ما بايد كوشش كنيم تا مردمان زير ستم و قربانيان تبعيض از حقوق جهانروا بهره‌مند شوند. ما با «نسبيت فرهنگي» مخالفيم كه به نام احترام به سنت و فرهنگ، محروميت زنان و مردان مسلمان را از حق برابري، آزادي و لائيسيته تأييد مي‌كند. ما با وانهادن تفكر انتقادي به بهانه تقويت «اسلام‌هراسی» مخالفيم. مفهوم بی‌مقداري كه انتقاد از اسلام به عنوان يك مذهب را با تحقير مؤمنان يكسان مي‌شمارد. ما خواهان جهان‌روا شدن آزادي بيان هستيم تا فكر نقّاد بتواند در همه جای جهان درباره هر سوءاستفاده و هر دگمي به كار گرفته شود. ما آزادي خواهان و همه جان هاي آزاد تمامي كشورها را فرا مي‌خوانيم تا قرن ما قرن روشنايي باشد و نه تاريك انديشي. امضاء كنندگان: ابن عبرسي علي؛ شهلا شفيق، كارولين فورست، برنارد هانري لوي، ارشاد سنجي، مهدي مظفري، مريم نمازي، تسليما نسرين، سلمان رشدي، آنتوان سفير، فيليپ وال، ابن براق. اين سند در فواصل چند سطر و به اختصار توانسته است جوهر تفكر آزاد و آزادانديشي را به عنوان يك ارزش جهاني و غيرقابل انكار عرضه كند. جاي مباهات است كه روشنفكران ايراني از امضا كنندگان اين طرح و حاميان آ‌ن هستند. در ميان امضاء كنندگان فرانسوي فيلسوف و روشنفكر متعهد فرانسوي برنارد هانري لوي چندي است درباره مسائل ايران با شهامت كامل اظهار نظر مي‌كند. وي همان كسي است كه پس از قتل «دانيل پرل» خبرنگار وال استريت جورنال به دست اسلاميستهاي تروريست در پاكستان اين ماجرا را تعقيب كرد و با نوشتن كتاب «دانيل پرل را چه كسي كشت؟» چهره كريه تروريستهاي القاعده را به جهانيان بهتر شناساند. وي اخيرا در مقاله‌اي در مورد احمدي‌نژاد و رياست جمهوري او چنين نوشته است: «دولتمردان ما، همچنانكه عادشان است، سعي مي‌كنند اهميت حوادث را كم جلوه بدهند. درباره رئيس جمهور جديد ايران با اين تحليل كه همه افراطيون مذهبي درعمل هنگامي كه در مقابل مسئوليتها و قدرت قرار گرفته‌اند بالاخره به راه مي‌آيند، به آمريكائي‌ها و اسرائيلي‌ها اخطار مي‌كنند كه مبادا قدرت نمايي كنيد. و بهتر است كه تحمل داشته باشيد و نه براساس حرفهائي كه مي‌زند بلكه در مقابل اعمالي كه انجام مي‌دهد درباره وي قضاوت كنيد. ولاديمير پوتين در مقابل قول پترودلارهايي كه به وي داده شده است، ا زهم اكنون به وي گواهينامه احساس مسئوليت و رفتار نيك اعطا كرده است. ولي مسائل را آنچنان كه هست بايد گفت. آقاي احمدي‌نژاد مرد خطرناكي است و انتخاب وي به عنوان رئيس جمهور حكومت اسلامي يك فاجعه است. بعد از آنكه در سال 2003 و 2004 محافظه كاران ابتدا شهرداري‌هاي شهرهاي بزرگ و سپس مجلس ايران را فتح كردند،‌اينك اتنخاب رئيس جمهور يك اقدام ديگر در بازگشت به قدرت جناح محافظه‌كاران رژيم به حساب مي‌آيد. آيت‌الله خامنه‌اي ولي فقيه و رهبر انقلاب اينك همه قدرتها را در ايران در دست دارد. وي از روزي كه بر جاي خميني نشست براساس قانون اساسي خود را در موقعيتي مي‌بيند كه در هر مورد مهم آخرين تصميم را بگيرد. شخصيت رئيس جمهور سابق خاتمي، چه بخواهيم و چه نخواهيم يك اثر متعادل كننده داشت. اما با اين مرد كه روز قبل از رأي‌ گيري اعلام مي‌كند كه ولي فقيه هيچ نقطه ضعفي ندارد، با اين رئيس جمهور كه مي‌گويد ايراني‌ها به خاطر دمكراسي انقلاب نكردند، با اين غيرروحاني كه هيچ كنفرانس مطبوعاتي خود را بدون ادعيه مذهبي آغاز نمي‌كند، طبيعي است كه تندروان رژيم هيچ نگراني نداشته باشند. و در مقابل، اصلاح طلبان و زناني كه عادت كرده بودند با چادرهاي رنگي از منزل خارج شوند و روشنفكرها حق دارند كه دلواپس آينده باشند. رئيس جمهور تازه ايران آن رهبر متواضع و متديني كه وسائل ارتباط جمعي ايران وي را معرفي مي‌كنند، نيست. وي يك شخصيت خشن است. وي فردي است كه دستهايش به خون آلوده است. وي جنايتكاري است كه احتمالا مردم خيلي او را نمي‌شناسند. ولي سرويسهاي اطلاعاتي با دلايلي كه در اختيار دارند وي را به عنوان يك تروريست بين‌المللي مي‌شناسند كه ايران از بيست سال به اين سو چرخش كار آن را در دست دارد. ايران اسلامي قبل از حضور احمدي‌نژاد يك كشور تروريستي بود. اينك با حضور و وجود او چه خواهد شد؟ كشوري را كه رئيس جمهور آن يك تروريست است چه مي‌توان ناميد؟ بر روي موضوع غني‌سازي اورانيوم، رئيس جمهور جديد فرداي انتخاب خويش به اين سمت، به حد كافي روشن و صريح نظرش را اعلام كرد. وي قول داد كه ايران در دوران رياست جمهوري او به‌صورت يك كشور اسلامي قدرتمند درآيد. وي اعلام داشت كه موضوع نيروي هسته‌اي يك موضوع مربوط به غرورملي ايرانيان است و درباره آن هيچ مذاكره‌اي به عمل نخواهد آمد. براي تفهيم ماجرا به آنان كه اين سفسطه خارق‌العاده را به درستي نفهميده‌اند، بهتر از اين نمي‌توان نيات سياسي او را بيان داشت. وي گفت: «انرژي هسته‌اي حاصل پيشرفتهاي علمي ايرانيان است و هيچ كس نمي‌تواند ايرانيان را از پيشرفت در عرصه دانش باز دارد.» به اين گفته نفرت از اسرائيل را اضافه كنيد تا ديدي را كه وي از جهان دارد بشناسيد. به اين گفته او احساسات ضدآمريكائي او را بيفزائيد آن وقت درخواهيد يافت كه با يك مسئول مملكتي روبرو هستيد كه بدون هيچ ترسي اعلام مي‌دارد كه متعهد مي‌شود كشور خود را به سوي خودكفائي كامل ببرد و در اين مورد كوچكترين اهميتي به تهديدهاي امپرياليسم نمي‌دهد. حاصل كار اين خواهد بود كه بزودي با دومين كشوري رو در رو خواهيم بود كه مثل پاكستان به سلاح اتمي مسلح است و همچنين به يك ایدئولوژي مجهز است كه مناسب داشتن بمب اتمي است. چگونه به اينجا رسيده‌ايم؟ چگونه كشوري كه به صورت غيرقابل مقاومتي به سوي دمكراسي مي‌رفت تا اين حد پس رفته است؟ در يك راي گيري مشكوك كه همه از تقلبات انجام گرفته در آن سخن مي‌گويند، بي‌نظمي‌ها و بي‌ترتيبي‌هاي بسيار انجام گرفته است. ابتدا از نامزدي صدها تن براي انتخابات رياست جمهوري جلوگيري كردند و چنانكه گوئي اين امر به تنهائي كافي نبود، ماجراهاي ديگري را نيز پيش آوردند كه ماشين را به حركت واداشت. دولت ايران يك دولت توتاليتر بوده و هست و خواهد بود. جامعه ايران با نوعي ايدئولوژي اداره شده و مي‌شود و خواهد شد كه سولژنيتسن آن را به درستي يك فاشيسم كامل ناميده است. نيروي نظامي پاسداران و بسيجي‌ها همه را تهديد كرده و ترسانده‌اند و روزنامه نويسان را در ورودي محلهاي رأي‌گيري كتك زده‌اند و به كار خود همچنن ادامه مي‌دهند تا كل جامعه را بيش از هميشه در يك قالب محبوس كنند. آيا هدف و منظور اصلي ولي فقيه و رئيس دفتر جديدش رئیس جمهور محمود احمدي‌نژاد همين نيست؟ البته كه نسيم آزادي مي‌وزد. البته كه جامعه مدني به طرز تحسين برانگيزي مقاومت مي‌كند و همه اينها درست ولي بدبختانه وارثان اولين آيت‌الله‌ها و نظم سپاه آنان همه اينها را به خاك مي‌سپارد.» وزيدن اين نسيم آزادي كه برنارد هانري لوي از آن سخن مي‌گويد ديرزماني است در منطقه خاورميانه به واقعيت پيوسته است. روي كار‌آمدن امثال احمدي‌نژادها را بايد به عنوان علامتهاي نگراني و اضطراب حكومتهاي توتاليتر از وزيدن همين نسيم آزادي تلقي كرد. نظامهائي نظير نظام جمهوري اسلامي، كمونيسم و يا فاشيسم با همه ادعاهاي بي‌سر و ته خود در برابر قدرت معنوي امثال اكبر گنجي‌ها زبون و ناتوانند. آنچه اين چنين نظامهائي را سرنگون مي‌كند مقاومت اخلاقي و نافرماني مدني است. امروز ديگر دنياي آزاد نيازي به شنيدن ذكر مصيبت‌هاي ما ندارد. آنها به بهترين نحو از خطر وجود يك نظام سرطاني به نام جمهوري اسلامي در قلب خاورميانه با اطلاعند و آماده كمك براي براندازي و تغيير آن هستند. شايد مي‌بايستي بسيار زودتر از اين دنياي آزاد به فكر كمك به ملت ستمديده ايران مي‌بود. اما به هر تقدير امروز رژيم آنقدر پا را از گليم خود فراتر نهاده كه اروپا و آمريكا ناچار به مقابله با آن شده‌اند. در چنين شرايطي نقش ايرانيان‌‌آزاد، بسيار مهم و سرنوشت ساز است. ما نه خواستار حمله نظامي آمريكا به ايران هستيم و نه كمك مالي به افراد و سازمانهاي سياسي. اولي نتيجه معكوس به بار خواهد آ‌ورد و موجب تداوم اين رژيم خواهد شد و دومي فساد و تباهي را در ميان ايرانيان تبعيدي موجب مي‌شود. آنچه آمريكائيها و اروپائيها مي‌توانند انجام دهند، فشار سياسي و خودداري از ساخت و پاخت است. وقتي نظام تهران از «تعامل» صحبت به ميان مي‌آورد منظور آنها «معامله» است. آنها حاضرند براي تداوم رژيم خود همه چيز را پذيرا شوند. اگر غرب مرتكب چنين اشتباهي شود نه تنها به ملت ايران بلكه به منافع شهروندان خود نيز لطمات جبران ناپذير وارد مي‌سازد. شعار مبارزان ايراني و هدف مبارزه آنها استقرار نظام دمكراتيك در ايران است. دنياي غرب هرگز از سوي يك نظام دمكراتيك در ايران احساس خطر نخواهد كرد. اين پيام ساده را بايد با رساترين فريادها به گوش جهانيان رساند. پاريس ـ 7 مارس 2006

This page is powered by Blogger. Isn't yours?