ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Saturday, May 27, 2006

bbcمیخواست بدین صورت گزارش کند ولی



هشدار به برخورد شديد با تجمعهای اعتراض آميز در آذربايجان ايران

در حالی که گزارشها حاکی از ادامه نا آرامی قومی در آذربايجان ايران است، استانداری آذربايجان غربی هر گونه تجمع اعتراض‌ آميز در اين استان را غيرقانونی اعلام کرده و هشدار داده که با اين تجمعات ملی و علیه تشکیلات اسلامی ما و بشدت با ان برخورد خواهد شد.
نا آرامی در استانهای آذربايجان شرقی و غربی در شمال غرب ايران در پی چاپ کاريکاتوری در روزنامه اسلامی ، ارگان خبرگزاری جمهوری اسلامی آغاز شد که شمار زيادی از ترک زبانان ايران آن را توهين به خود تلقی کردند و دست به تظاهرات اعتراض آميز در برخی از شهرهای استانهای آذربايجان شرقی، غربی، اردبيل زدند.
با اينکه حکومت تشکیلات اسلامی نيز در آغاز به همراهی با اعتراض کنندگان پرداخت، اقدام به توقيف روزنامه اسلامی و بازداشت يکی از سردبيران و کاريکاتوريست روزنامه کرد و به نوبه خود راهپيماييهای اعتراض آميزی با حضور مسئولان محلی در آذربايجان ترتيب داد، تظاهرات ملی و اعتراض آميزی در اين منطقه از ايران ادامه يافت که طی آن به ساختمانهای دولتی تشکیلات اسلامی حمله شد.
از جمله عمده ترين خساراتی که طی اين حملات به بارآمده، ويرانی نيمی از ساختمان صداوسيمای مرکز آذربايجان غربی در اروميه است که به آتش کشيده شده است.
مقامهای تشکیلات اسلامی عربی ادامه اين حرکتهای اعتراضی ملی ایران را به دخالت عوامل خارجی نسبت می دهند و دهها تن در ارتباط با اين حرکات بازداشت شده اند.
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت تشکیلات تروریستی که خود عرب است در خطبه های نمازجمعه تهران گفته است: " عوامل نفوذی نيز از اتفاقات رخ داده در اين مناطق سوء استفاده کرده‌ اند و اين بايد برای همه‌ ما خودیها اعم از آذريها و غير آذريها درس و هشدار باشد، درس بگيريم که دشمن ما بيکار نيست، توطئه می‌ کند و از دريچه‌ های کوچک وارد می ‌شود و علیه تشکیلات تروریستی ما فتنه می ‌کند".
رحيم قربانی، استاندار آذربايجان غربی با صدور پيامی اين حرکات اعتراض‌ آميز را در حال تبديل شدن به حرکات ضدتشکیلات تروریستی انقلابی توصيف کرده و گفته است: "زمانی که کليت نظام ترورروی اين حرکت حساس شد و آن را تقبيح کرد چه لزومی دارد در شهرها و خيابانها هجوم بکشيم و به ارگانها تروریستی خسارت وارد کنيم، اين حرکات سازماندهی شده است و ضرورت دارد که جلوی آن گرفته شود".
جمشيد محمدزاده عرب ، معاون سياسی و امنيتی استاندار آذربايجان غربی نيز در جمع خبرنگاران گفته است: "برهم زدن امنيت تشکیلات اسلامی جريانی هدايت شده از بيرون مرزهاست ... آمريکا ۷۵ ميليون دلار برای ايجاد تفرقه در داخل تشکیلات ترور عربی اختصاص داده است و امروز شواهد و قرائن نشان می‌ دهد اين اعتبار در بحث قوميتها ایرانی هزينه می ‌شود".
همزمان با نا آرميهای آذربايجان ايران، عده ای نيز در مقابل سفارتخانه ايران در باکو، پايتخت جمهوری آذربايجان دست به تظاهرات و پرچم تشکیلات اسلامی را به آتش کشيده اند.
منابع خبری ايرانی پوشش چندانی به نا آراميهای شهرهای ترک نشين نداده اند اما گزارشهای خبرگزاريهای جمهوری آذربايجان حاکی از اين است که طی اين نا آراميها، تظاهرکنندگان با مأموران انتظامی و امنيتی تشکیلات اسلامی درگير شده اند و اين درگيريها تلفاتی بر جای گذاشته است.
اين در حالی است که فرمانده نيروی انتظامی آذربايجان غربی هرگونه تيراندازی بسوی تظاهرکنندگان را تکذيب کرده و معاون استاندار اين استان نيز اينکه از تظاهرکنندگان دستگير شده، سلاحی به دست آمده باشد را تکذيب کرده است.
ايران طی يک سال گذشته شاهد نا آراميهای قومی در مناطق کردنشين، عرب نشين، بلوچ نشين خود بوده اما بروز اين گونه نا آراميها به مناطق ترک نشين با توجه به جمعيت قابل ملاحظه آنان در ايران بر اهميت آن افزوده است.
علی يونسی عربزاده ، وزير اطلاعات پيشين ايران سال گذشته در آخرين نشست خبری خود هشدار داده بود که مهمترين چالشهای پيش روی امنيتی تشکیلات تروریستی عربی در آينده از جانب مسائل قومی و اجتماعی ایرانی خواهد بود.




ايران ميگويد حمله آمريکا را تلافی ميکند
26/05/2006


وزير امورخارجه تشکیلات اسلامی ميگويد اگر بر علیه برنامه اتمی مورد حمله آمريکا قرار گيرد، حمله ای متقابل انجام ميدهد. منوچهر متکی که امروز در جريان ديداری از بغداد صحبت کرد وگفت حمله آمريکا از هر جا که باشد به آن محل حمله خواهد کرد. وزير امور خارجه اسلامی همچنين بنا به یک پیش بینی تخصصی گفت ؟؟ به اعتقاد او احتمال حمله آمريکا بسيار کم است.؟؟؟ آمريکا و اروپا از تشکیلات اسلامی خواسته اند غنی سازی اورانيوم را در ایران متوقف کند اما اسلامیون از این در خواست جهان آزاد نا به حا ل امتناع کرده اند. تهران ميگويد حق دارد که تکنولوژی اتمی داشته باشد و برنامه اتمی اش صلح آميز است آما پرزيدنت بوش روز پنجشنبه گفت حتی تصور اينکه ايران تسليحات اتمی داشته باشد، تصوری کاملا خطرناک است. پرزيدنت بوش گفت ايران اگر خواستار افزايشی در مشوّق هاست بايد غنی سازی اورانيوم را متوقف کند. بريتانيا، فرانسه و آلمان مشوّق هائی را تدارک ديده اند تا تشکیلات اسلامی را متقاعد کنند که غنی سازی اورانيوم را متوقف کند.وزيران پنج عضو دائمی شورای امنيت سازمان ملل متحد، بعلاوه آلمان، به احتمال قوی هفته آينده در اروپا برای تکميل اقدامات خود در مورد ارائه مشوّق ها جلسه خواهند داشت.انتظار ميرود بررسی اقدامات تنبيهی درصورت امتناع تشکیلات اسلامی نيز در دستور مذاکرات باشد.

Friday, May 26, 2006


وزیر امور خارجه آمریکا: در ایران معدودی غیر منتخب قدرت را بدست دارند / آنچه اکنون در ایران جریان دارد، یک فاجعه است
کوندالیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا طی یک مصاحبه اختصاصی با تلویزیون فاکس نیوز، وضعیت کنونی ایران را یک فاجعه توصیف کرد و گفت در ایران معدودی غیرمنتخب قدرت را بدست دارند و به مردم این کشور که خواهان آزادی هستند، اجازه نمی دهند به دموکراسی دست یابند.
خانم رایس در پاسخ به سئوالی در باره اظهارات غیرمسئولانه احمدی نژاد گفت هر بار که این فرد سخنانی به زبان میاورد، به جهانیان یادآوری می کند که چرا رژیم تهران نباید به سلاح هسته ای دست پیدا کند، وی همچنین به جهانیان یادآوری می کند که رژیم تهران، بانک مرکزی تروریسم است و جامعه بین المللی باید در برابر جاه طلبی های هسته ای چنین حکومتی متحد شود، سخنان وی همچنین به ما یادآوری می کند که مسئله تنها بر سر برنامه های هسته ای آنها نیست، بلکه حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر در ایران و تلاش برای بی ثبات کردن منطقه نیز از دیگر مسایلی است که ما با رژیم تهران داریم.
وزیر امور خارجه آمریکا در ادامه سخنانش گفت آنچه اکنون در ایران جریان دارد، یک فاجعه است، زیرا مردم ایران، مردمانی با فرهنگ بسیار غنی هستند که با چنین حکومتی اجازه رشد پیدا نمی کنند.
خانم رایس در پاسخ به سئوالی در باره گزینه هايی که می تواند در برابر رژیم تهران مورد استفاده قرار گیرد، نیز گفت همانطور که
رئیس جمهور آمریکا بارها تاکید کرده است، ایالات متحده هیچ گزینه ای را منتفی نمی داند .

Thursday, May 25, 2006


‘Turkey would not be Happy with a Nuclear Power as a Neighbor’ By Cihan News Agency Published: Thursday, May 25, 2006 zaman.com
Turkey's National Security Council (MGK) General Secretary Yigit Alpogan has stated that Turkey would not be happy to have a neighbor with nuclear weapons, but added that they were in favor of a diplomatic solution to the Iranian problem.
MGK General Secretary Alpogan made his remarks in the Russian capital Moscow, where he is currently visiting on official business.
Referring to Iran's nuclear ambitions, Alpogan said that he does not believe Iranian nuclear weapons would promote either world peace or regional stability.
Alpogan asserted that Turkey has always got into trouble over issues that didn't directly concern it. "We didn't participate in the first Iraq War, yet we lost 50 billion dollars. In addition, in the second Iraq War, the PKK moved to Northern Iraq and began to threaten our security. "
For further information please visit

Tuesday, May 23, 2006


بیانیه شماری از دانشجویان دانشگاه زنجان پیرامون مسائل قومیتی در کشور
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان پیرامون مسائل قومیتی در کشور
ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع به حکم آنکه چو شد اهرمن سروش آمد
اعتراضات قومیتی و مذهبی در ایران در طی سالهای متمادی نه تنها خاموش نشده بلکه در عصر حاضر و در زمان حاکمیت حکومت اسلامی شدت یافته است . چنانکه در هفته اخیر شاهد تکرار سناریوی کثیف توهین به هویت و زبان یکی دیگر از قومیت های ایرانی بودیم . این بار پیکان اهانت ( درج مقاله و چاپ کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ایران مورخه 22/2/85 ) به سوی هموطنان ترک زبانمان نشانه رفته بود . این اتفاق تازگی ندارد چرا که اگر حافظه تاریخی خود را به کار اندازیم از ابتدای استقرارحکومت مذهبی در ایران شاهد سرکوبها و اهانتهایی به مراتب فجیع تر و شدیدتر بوده ایم : سرکوب مسلحانه صدای آزادی خواهی هموطنان کردمان در سالهای اولیه پیروزی انقلاب ، همچنین جنبش ترکمنهای ایران در سال 58 و سرکوب هموطنان عرب و بلوچ و نیز ستم ها و محدودیت هایی که به سایر اقلیت های مذهبی همچون هموطنان سنی مذهبمان ، ارامنه ساکن ایران ، آشوری ها و ... روا داشته شده دلیلی بر این مدعاست . همانگونه که در بالا بیان شد کشور پهناور ایران متشکل از اقوام مختلف با گویشها و زبان های متفاوت است که قرن ها در کنار یکدیگر و با وجود یک پیوند عمیق تاریخی روزگار می گذرانند . اما درچنین کشوری سالهاست حقوق قومیت ها پایمال می شود و ترک ها ، کردها ، عرب ها و ... از نابرابری فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی رنج می برند . مسلماً چنین اقداماتی از جانب حاکمیت با اهداف مشخص و برنامه های از پیش تعیین شده طرح ریزی و اجرا می شود که یکی از این اهداف همانا تفرقه افکنی میان اقوام ساکن ایران است . حال مرتبط ساختن این موضوع با قومیت فارس زبان و بد نام نمودن آنان نیز خالی از اشکال نیست و منصفانه نمی باشد . چرا که اگر خوب بنگریم خواهیم دید هویت این قومیت نیز ( به مانند دیگر اقوام همان گونه که قبلاً اشاره شد ) زیر چرخهای ارابه تمامیت خواهی و انحصار طلبی حکومت مستبد له شده است ، که نمونه بارز آن تلاش برای کم رنگ کردن پیشنه فرهنگی – تاریخی ( بی توجهی و ظلم به میراث باستانی این مرز و بوم مثل تخت جمشید ، مقبره کوروش و ... ) و زبانی ( ذوب شدن زبان فارسی در زبان عربی ) و مسائل بسیاری از این دست می باشد . این ادعا ما را به آنجا می رساند که شوونیسم تنها ابزاری برای تفرقه افکنی است و تکیه بر آن به مثابه پاک کردن صورت مسأله می باشد . اما راه حل را می بایست در جای دیگری جستجو کرد . چرا که در این کشور حقوق افراد ، اشخاص ، گروه ها ، اقوام ، و اقشار مختلف جامعه پایمال و نقض شده است . کارگران و فرهنگیانی که به علت اعتراض به منظور دریافت حقوق عقب افتاده و خواست های قانونی خود به زندان محکوم می شوند ( عده ای از آنها نزدیک به یک سال حقوق دریافت نکرده اند )، هموطنان عزیزمان در کرمان که به علت ناتوانی حکومت در ایجاد امنیت جان خود را از دست داده اند ، زنانی که تنها و تنها به علت دیدن ساق پای عریان مردان از رفتن به ورزشگاه ها منع شده اند و سالهاست که در راه مبارزه با آپارتاید جنسی حکومت در تلاشند ، روشنفکرانی که به خاطر بیان عقاید خود به جاسوسی متهم می شوند ، دانشجویانی که به خاطر آزادی خواهیشان و دفاع از حقوق حقه ملت حکم تعلیق دریافت کرده ، تبعید و اخراج می شوند . و هزاران هزار مورد دیگر چون نقض حقوق روزنامه نگاران ، بازنشستگان ، کارمندان ، زندانیان سیاسی و ... که از تمامی قومیت های ساکن در ایران می باشند گواهی بر گفته ماست . حکومت حاکم بر ایران که بارها از سوی مجامع بین المللی به نقض حقوق بشر محکوم شده است و در تمام این سالها قاطعانه تمامی این اتهامات را از خود سلب کرده چه جوابی برای این گونه برخوردها دارد ؟!! با توجه به موارد ذکر شده در بالا انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان به عنوان تشکلی مستقل و با پیشینه ای روشن نسبت به وقایع اخیر کشور و تحریکات قومیتی هشدار داده و ضمن محکوم کردن هرگونه توهین و اهانت به قومیتهای ساکن در ایران در راه مبارزه برای نیل به آزادی ، برابری و عدالت از هر حرکتی که در جهت رسیدن به این مهم ( آزادی ، عدالت و برابری ) باشد حمایت کرده ( چنانکه از پرداخت هیچ هزینه ای در این راه پروایی نداشته و ندارد ) و از تمامی قومیتها ، تشکلها و اقشار مختلف جامعه می خواهد که با گام نهادن در راه وحدت و همدلی ، زیر پرچم عدالت و برابری گرد هم آمده و در راه رسیدن به جامعه ای دموکراتیک و آزاد ( دور از هرگونه تبعیض قومیتی ، زبانی و دینی ) بیش از پیش تلاش نمایند.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان31/2/1385

Sunday, May 21, 2006

The Roots of Quran


ریشه های قرآن
همکاری عبدالله ابن سعد بن ابی سرح
خلاصه
محمد افرادی را بکار گرفته بود تا وحی هایی که بر او "نازل" میشد را ثبت کنند. یکی از این کاتبان عبدالله ابن سعد بن ابی سرح بود. وقتی که سرح وحی ها را مینوشت بسیار پیش می آمد که به محمد پیشنهاد هایی را برای بهبود آیه ها و نگارش آنها به میداد، محمد اغلب اوقات آنها را تایید میکرد و به سرح اجازه میداد که این جملات تغییر یافته را بجای آن چیزهایی که او دیکته کرده بود ثبت کند. سر انجام سرح اسلام را ترک کرد، زیرا دریافت که آنچه محمد میگوید نمیتواند از طرف خدا باشد، بعدها وقتی ماجرای فتح مکه پیش آمد، محمد دستور مرگ سرح را صادر کرد.

پیشگفتار
محمد در دوران 23 سال پیامبری خود، ادعا میکرد که از طرف خدا بر او وحی نازل میشود، و این وحی ها را یک فرشته به او میرساند. محمد مردان بسیاری را برای کتابت وحی بکار گرفته بود تا این به اصطلاح "وحی ها" را کتابت کنند. کاتبان مختلف وحی های مختلفی را نوشتند. عبدالله ابن سرح یکی از کاتبان وحی محمد بود. ظاهراً سرح مهارت های ادبیاتی خوبی داشته است، برخی اوقات به محمد پیشنهاد میکرده است که جملات قرآن را و کلمات و انشای آن را تغییر بدهد و آیات بهتری را جایگزین آنها کند. محمد اغلب اوقات با پیشنهادات او موافقت میکرد و به او اجازه میداد که تغییرات مورد نظرش را انجام دهد.
سرح نهایتاً اسلام را ترک کرد، زیرا میدانست که یک وحی گیرنده و پیامبر نباید اجازه داشته باشد که آنچه از طرف خدا بر او وحی میشود را تغییر بدهد. این تغییرات آنقدر بطور مکرر تکرار شدند که سعد فهمید یکجای کار اشکال دارد. وقتی سرح اسلام را ترک میکند تبدیل به یک تهدید برای اعتبار قرآن میشود. اگر قرار میبود که یک انسان بتواند و اجازه داشته باشد که قرآن را تغییر دهد، دیگر قرآن نمیتوانست کلام خدا باشد. تهدید سعد برای اعتبار قرآن همچنین تهدیدی برای اعتبار خود محمد بود. هیچ پیامبر واقعی ممکن نبود اجازه بدهد کلام خدا تغییر پیدا بکند.
سرح اسلام را ترک کرد و در مدینه سکنی گزید. چند وقت بعد، محمد و لشگرش به مکه آمدند و بدون جنگ مکه را فتح کردند. در آن روز محمد دستور قتل 10 نفر از اهالی مکه را صادر کرد. محمد گفت "خداوند قتل را در مکه حرام کرده است مگر در امروز." سرح یکی از کسانی بود که محمد دستور قتلش را صادر کرده بود. جرمش چه بود؟ او اسلام را ترک گفته بود و تهدیدی علیه درستی قرآن و پیامبری محمد بشمار میرفت. هیچ جای تعجب نیست که محمد مرگ او را خواهان باشد.
ارائه مدارک اسلامی
1. سیرت رسول الله
از کتاب سیرت رسول الله ترجمه انگلیسی نوشته آلفرد گیلوم (A Guillaume) برگ 880 و ترجمه فارسی با تصحیح ابوالقاسم پاینده پوشینه دوم برگ.
سید علیه السلام، امیران لشکر را بفرموده بود: (که جنگ نکنند الا با کسی که جنگ کند، گفت: اگر جنگ کنند شما نیز جنگ کنید. و فرموده بود که جماعتی از قریش را) بتعیین، که اگر ایشان دریابند زینهارندهند و ایشان را بقتل آورند، و اگرچه ایشان تقدیراً در میان استار (پرده های) کعبه گریخته باشند یا دست در حلقه کعبه زده باشند، و این قوم جماعتی بودند که هریکی گناهی داشتند و گناهی بزرگ کرده بودند، یکی از این افراد عبدالله ابن سعد، برادر امر ان لبی بود. و سید علیه السلام بغایت رنجیده بود. و از جمله ایشان یکی آن بود که دبیری پیغمبر، علیه السلام کردی و وحی نبشتی، و بعد از آن مرتد شد و از مدینه بگریخت و به مکه آمد پیش قریش، و این شخص در قبیله بنی امیه بود، و چون او را طلب کردند، بگریخت و پناه به امیر المومنین عثمان برد، و عثمان رضی الله عنه، او را پنهان کرد تا چند روز بر آمد و مردم همه آرمیده شدند، بعد از آن او را بگرفت و در پیش پیغمبر، علیه السلام آورد از بهر او شفاعت کرد. و سید علیه السلام، ساعتی خاموش شد و بعد از آن او را به عثمان بخشید. و چون عثمان رفته بود، (پیغامبر اصحاب را گفت: چرا چون من خاموش شده بودم او را نکشتید؟ گفتند: یا رسول الله، ما ندانستیم، اشارتی میبایست کردن) سید علیه السلام گفت:
ان النبی لا یقتل باالاشاره.
گفت: پیغمبر خدای کس را به اشارت نکشد. و بعد از آن این مرد بیامد و مسلمان شد، و در عهد خلاقت عمر رضی الله عنه، او را عمل دادند (فرمانروایی جایی را به او دادند) و همچنن در عهد خلافت عثمان رضی الله عنه، او را عمل دادند. و این شخص از قبیله بنی عامر بود و او را عبدالله بن سعد گفتندی.
توجه داشته باشید که سیرت رسول الله، قدیمی ترین و معتبر ترین بیوگرافی محمد است، این کتاب مدتها قبل از اینکه احادیث نوشته شوند نوشته شده است.
2. کتاب الطبقات الکبیر
محمد وقتی مکه را گرفت، دستور اعدام 10 نفر را صادر کرد. این لیست اشخاصی است که در الطبقات ابن سعد، پوشینه دوم برگ 168 یافت میشود (شماره ها از نگارنده است).
رسول الله از طریق أذاخر (به مکه) وارد شد و جنگیدن را ممنوع کرد. او دستور قتل شش مرد و چهار زن را صادر کرد، این افراد (1) عكرمة بن أبي جهل (2) وهبار بن الأسود (3) وعبد الله بن سعد بن أبي سرح (4) ومقيس بن صبابة الليثي (5) والحويرث بن نقيذ (6) وعبد الله بن هلال بن خطل الأدرمي (7) وهند بنت عتبة (8) وسارة مولاة (برده آزاد شده) عمرو بن هشام (9) وفرتنا و (10) وقريبة.
ابن سعد ابن اسحق را تایید کرده و در برگ 174 میگوید:
یکی از انصار قسم خورده بود ابن ابی سرح (همان عبدالله یادشده) را اگر ببیند بکشد. عثمان که برادر رضاعی ابی سرح بود، آمد تا میان او و پیامر وساطت بکند. انصاری منتظر اشاره پیامبر بود تا او را بکشد. عثمان وساطت کرد و محمد به او اجازه داد که برود. رسول الله از انصاری پرسید "چرا به سوگندت عمل نکردی؟" او گفت "ای رسول الله!، من دست خود را روی دسته شمشیر داشتم تا تو به من اشاره کنی و من او را بکشم". پیامبر گفت "اشاره کردن نقض ایمان است، بر پیامبران شایسته نیست که به کسی اشاره کنند".
3. السیره العراقی
تعداد کاتبان وحی محمد 42 نفر بود، عبدالله ابن سرح العمری یکی از آنها بود، و او یکی از نخستین قریشی هایی بود که قبل از رها کردن اسلام در مکه نوشتن میدانست و بعدها مرت. او میگفت "من محمد را هرگاه که میخواستم جهت میدادم، او به من دیکته میکرد "عزیز حکیم" و من مینوشتم "علیم حکیم"، بعد او میگفت "آری این مانند همان است!". یکبار او گفت "این و آن را بنویس!" و من نوشتم "بنویس" و سپس او گفت "هرچه خودت دوست داری بنویس!" پس وقتی این کاتب وحی محمد را افشا کرد، او در قرآن نوشت "کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بود". پس وقتی محمد مکه را فتح کرد، دستور داد که این کاتب پیشین وحی اش اعدام شود. اما این کاتب وحی به عثمان پناهنده شد چون عثمان برادر رضاعی او بود. پس عثمان او را پنهان کرد تا اینکه اوضاع آرام شد، عثمان کاتب را نزد محمد آورد و برای او طلب امان کرد. محمد سکوت بلندی کرد و وقتی عثمان رفت محمد گفت من سکوت کردم تا یکی از شما (حاضران در آنجا) او را بکشید.

العراقی در بالا به سوره انعام آیه 93 اشاره میکند:
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوْحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ.
کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده و، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بودو آن کس که گفت : من نيز همانندآياتی که خدا نازل کرده است ، نازل خواهم کرد ? اگر ببينی آنگاه که اين ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و ملائکه بر آنها دست گشوده اند که :جان خويش بيرون کنيد ، امروز شما را به عذابی خوارکننده عذاب می کنند ،و اين به کيفر آن است که در باره خدا به ناحق سخن می گفتيد و از آيات او سرپيچی می کرديد.
نقل قول بالا از کتاب "Is the Qur'an Infallible" نوشته عبداله عبدالفادی است. شماره سفارش : VB 4009 E از تارنمای Light of Life، چاپ 13 ام.
4. تفسیر قرآن البیضاوی
البیضاوی مفسر قرآن، در تفسیر سوره انعام آیه 93 گفته است (4):

(به من وحی شده است، وقتی که هیچ چیز به او وحی نشده است!) او به عبدالله ابن سعد ابن ابی سرح اشاره دارد که وحی را برای رسول الله مینوشت. آیه 12 سوره المومنون که میگوید "هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم" نازل شده بود و وقتی محمد به جایی رسید که میگوید " ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (بار ديگر او را آفرينشی ديگر داديم)" عبد الله بن سعد گفت " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ!" (در خور تعظيم است خداوند ، از آن بهترين آفرينندگان). در تعجب از جزئیات خلقت انسان، پیامبر گفت "بنویس همین را، که این نازل شده است!" عبدالله شک کرد و گفت "اگر محمد راستگو و صادق باشد، پس من همانقدر وحی میگیرم که او هم میگیرد!، و اگر او یک دروغگو است، آنچه من میگویم به همانقدر خوب است که آنچه او میگوید."
نقل شده از تفسیر معروف انوار التنزيل و اسرار التأويل، توسط عبدالله بن عمر البيضاوی
5. دکتر علی شریعتی*
يكي از كساني كه دستور قتل او بعد از فتح مكه در هر حالتي صادر شده بود عبدالله ابن سعد ابن ابي سرح كه كاتب وحي بود و مرتد شد و به آنها گفت من هر گاه كه آيات را مي نوشتم آنها را تغيير مي دادم وي برادر رضاعي عثمان بود و به او پناه برد و عثمان او را نزد پيامبر آورد و برايش امان خواست.پيامبر كه خشمگين بود در پاسخ عثمان ساكت ماند و سكوتش طولاني شد و سپس گفت بسيار خوب . عثمان و عبدالله ابن سعد رفتند پيغمبر گفت : ساكت ماندم تا يكي از شما برخيزد و گردنش را بزند مردي از انصار گفت به من اشارت مي كردي و پيامبر گفت رسول خدا به كسي اشارت نمي كند براي كشتن.
دکتر علی شریعتی اسلامشناسی برگ 298
بحث
در بالا من زمینه ها و جزئیات پشت دستور قتل عبدالله ابن سرح را ارائه کردم. او تهدیدی بر اعتبار قرآن بود. او یک مسلمان بود و با محمد در نوشتن وحی ها همکاری میکرد، و بعضی از اوقات او تغییرات اندکی در آنچه محمد به او دیکته کرده بود را در نوشتن قرآن پیشنهاد میداد یا تغییرات و حذف های کلانی را در متنی که به او دیکته شده بود انجام میداد. عبدالله ابن سرح دریافت که اگر قرآن واقعا از طرف خدا میبود، محمد نباید به او اجازه میداد که وحی های نازل شده را تغییر دهد. عبدالله فهمید که اسلام و قرآن باطل هستند و برای همین به مکه بازگشت.
بعد از اینکه محمد مکه را فتح کرد، و دستوری برای قتل او صادر کرد، او به عثمان برادر رضاعی اش که از صحابه نزدیک پیامبر بود پناه آورد. بعد ها سرح تقاضای عفو کرد. محمد مایل بود که یکی از یارانش ترتیب او را بدهد، اما آنها نمیدانستند که باید چکار کنند، زیرا آنها نمیتوانستند ذهن محمد را بخوانند و غیب نمیدانستند، بنابر این محمد سر انجام به او عفو داد.
در اینجا ما در میابیم که محمد واقعا مرگ سرح را خواستارا بوده است، اما او این میل خود را بگونه ای بسیار نابخردانه دنبال میکند. محمد فرمان صادر میکند که سرح باید کشته شود، اما نمیتواند این قصد خود را پیاده کند زیرا او نمیخواست که با سر اشارتی بکند یا چشمکی بزند؟؟؟ چرا محمد خودش او را نکشت؟ اگر کار این مرد آنقدر بد بوده است که باید کشته میشد، برای چه محمد اصرار نکرد که این مجازات پیاده شود؟ این چگونه قانونی است؟ عبدالله جرم بزرگی انجام داده است و مکافات او این است که باید کشته شود ولی محمد چون نمیخواهد سرش را تکان بدهد و یا نشانه ای بدهد از مجازات او را پیاده نمیکند؟؟؟
توجه داشته باشید که خود قرآن در سوره انعام آیه 93 سرح را "ستمکار" نامیده است.
این نشان میدهد که محمد از روی امیال خودش دستورات الکی صادر میکرد. این مرد هیچ جرم بزرگی انجام نداده بود، او تنها محمد و قرآن را رسوا کرده بود. محمد میخواست که او را تنها به دلایل شخصی بکشد. محمد بر اساس امیال خود مردم را میکشت و یا آنها را زنده میگذاشت، نه بر اساس قانون و عدالت.
بسیاری از مسلمانان امروزه ادعا میکنند،
"قرآن سخنانی از طرف الله است، که توسط جبرئیل فرشته به همین معنی و انشایی که امروز وجود دارد نازل شده است و اثری یگانه است که توسط خود الله حفظ شده است."
Ahmad von Deffer "Ulum al-Qur'an", p21.
اما ما میبینیم که قرآن تحریف شده است. به یاد داشته باشید، تمام منابعی که من ارائه کردم (بغیر از شریعتی که مترجم اضافه کرده است) از نویسندگان قدیمی، مخلص و متخصص مسلمان بوده است. این افراد از مسلمانان مومن بودند، نه اصلاح طلبان، یا مسلمانان لیبرال که بخواهند برای امیال خود چهره واقعی اسلام را تغییر دهند و به دینشان خیانت کنند.
پس حتی در نوشتارهای تاریخی اسلام نیز ما اسنادی در اثبات تحریف قرآن می یابیم. توجه داشته باشید که این مطالب که توسط عبدالله ابن ابی سرح به قرآن اضافه شده اند هنوز هم در قرآن هستند.

پرسشها
1) چرا محمد آماده بود که تغییرات پیشنهادی سرح را در "وحی" هایش بپذیرد؟
2) اگر محمد به همین سادگی پیشنهادات سرح را قبول میکرد، آیا ممکن نیست که سایر جاهای قرآن نیز از سایر آدمها گرفته شده باشد؟
دانشمندان مدرن نشان داده اند که سبک قرآن شکسته شده است، و دوباره ترکیب شده است، به کتاب " Bell's Introduction to the Qur'an" برای جزئیات خطاهای متنی و سبکی قرآن مراجعه کنید.
3) از آنجا که محمد چیزهایی که سرح اضافه میکرد را میپسندید، آیا ممکن نیست که او داستانهای دیگری نیز را که میپسندید برای آرایش قرآن، بدان اضافه کرده باشد؟ بررسی ترکیب قرآن، به ما نشان میدهد که داستانهای بسیاری در آن وجود دارد که از منابع دینی دیگر مانند عهد عتیق، عهد جدید، سایر کتابهای یهودی مثل میشنا، میدراش، تفسیر های خاخامهایی مانند پریک الیزر (Pirke Eliezer)، داستانهای گرفته شده از صابئین، و سایر ادیان غیر الهی که پیش از محمد وجود داشته اند گرفته شده است، آیا ممکن نیست که تمام قرآن کپی شده از سایر کتابهای موجود در زمان محمد بوده باشد؟
4) اگر این ماجرای سرح یک دروغ است، چرا بسیاری از مسلمانان نخستین آنرا ثبت کرده اند؟ مسلماً مسلمانان چیزی را گزارش نمیکردند که به ایمانشان صدمه بزند.
نتیجه گیری
برای اینکه نشان داده شود قرآن کتابی زمینی و باطل است شواهدی آورده شد. نویسندگان مسلمان قدیمی نشان داده اند که در قرآن تحریف وجود دارد. آنها همچنین انگیزه های واقعی محمد را نشان داده اند. سرح به قرآن چیزهایی را افزود، او باطل بودن اسلام را دریافت و اسلام را ترک کرد. محمد بعد فهمید که تهدید دیگری برای اعتبارش بوجود آمده است. بعد از اینکه محمد مکه را فتح کرد او دستور داد که سرح را بکشند تا این تهدید از بین برود. محمد به دلیل بادسری خود نتوانست سرح را بکشد و مجبور شد که او را ببخشد. تا همین امروز این تحریف در قرآن وجود دارد. همچنین ما دیده ایم که محمد بر اساس امیال خودش رفتار میکرده است نه بر اساس قانون محکم الهی.

*نقل قول شریعتی توسط مترجم اضافه شده است.

منبع +
ترجمه: توسط آرش بیخدا
برای آثار بیشتر از همین نویسنده اینجا را کلیک کنید.
سایر ترور های پیامبر اسلام، محمد و ترور دشمنان شخصی اش...

This page is powered by Blogger. Isn't yours?