ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Thursday, June 15, 2006

ایران جولانگاه غارتگران و مرگسالاران اسلامی

عزیزان ایرانی و خواننده محترم
اسلام ابزاریست که از بدو ورود و اشغال سرزمین ما ایران موجبات کشته شدن و انحراف ملت ما را فراهم کرده و اکنون نیز پایان ناپدیر جوانان ما را تحت عناوین مختلف به سوی مسلخ و نابودی سوق میدهد. اسلام در موازات محور شیطانی در ایران ما در حال تنگتر کردن حلقه های فناست. این حلقه های شیطانی و مرگبار اسلام به دست کسی جز قربانیان و اقوام و ملت ایران گشوده نخواهد شد. تحمل و مسالحه با ابزار مندراوردی تازیان به نام اسلام همسو شدن با این ابزار قتاله برای نابودی بشریت و فنای عطاات خداوندیست.
با گذشت زمان اکنون مشاهده میشود که در جهان اسلام چیزی جز مرگ و نابودی و فنا نبوده است به همین رو هرگونه تلاش برای بهبود یا ارایه مدل متجدد این آییین بنیان شکن موجب ناهنجاری و دریده تر شدن این فرهنگ شیطانی شده است.
عزیزان بن مایه فرهنگ شیطانی اسلام عربی از بنیان کج و قابلیت هیچ گونه تصیحی را نداشته و نخواهد داشت. فرهنگی که به روایت تاریخ از بدو اختراع همگام با توطه یکی بر علیه دیگری و یا به صورت ابزاری در دست گروهی برای توجیح جنایت خود وافع شود اصولان فاقد از منابع ما فوق طبیعه نیز میباشد. در زیر خبری دیگر از اعدام گروهی که بدستان این آئین به فنا گشیده شدند را میخوانید.
جمهوری اسلامی 2 تن دیگر را در زاهدان بدار آویخت
رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی 2 تن دیگر را در شهر زاهدان بدار آویخت. اتهام آنها "گروگانگیری و آدمربايی" عنوان شده است. طی هفته های اخیر تنها در شهر زاهدان بیش از 15 نفر اعدام شدند.
قوه قضائیه رژیم اسلامی در باره اعدام این دو نفر نوشت "در راستاي اجراي حدود الهي و ايجاد امنيت پايدار براي مردم منطقه و برخورد با مفسدان، دو نفر از گروگان‌ گيران و آدم‌‌ربايان به نام‌‌هاي سعيد انصاري‌‌زاده، فرزند هدايت‌‌الله و ناصر شهركي، فرزند عباس كه با كشيدن اسلحه و گروگان‌‌گيري موجب ناامني جامعه و رعب و وحشت براي مردم شده بودند، با صدور حكم افساد في الارض توسط دادگاه انقلاب اسلامي زاهدان و تاييد آن در مراجع عالي قضايي، به دار مجازات آويخته شدند."

اسلام یک الت یا یک حقیقت شیطانی مخوف؟؟

احمدی نژاد، تروریستی است که جهان از او وحشت دارد
روزنامه‌ تاگس اشپیگل چاپ آلمان طی مقاله ای با عنوان 'احمدی نژاد چه کسی است'، به سفر احتمالی رئیس جمهور تروریست رژیم اسلامی به آلمان اشاره کرده نوشته است احمدی ‌نژاد فردی است كه جهان از او وحشت دارد. آلمانیها از سفر احتمالی وی به‌ كشورشان، برای دیدن مسابقات جام جهانی فوتبال نگرانند‌.
این روزنامه آلمانی نوشت احمدی نژاد بزرگترین چالش سیاست آلمان از دهه ها پیش تاكنون است. آلمان و اروپا باید همانطور كه سفر رئیس جمهوری بلاروس (روسیه سفید) به 25 كشور عضو اتحادیه‌ اروپا را ممنوع كردند، سفر احمدی ‌نژاد به کشورهای اروپايی را نیز ممنوع كنند، چرا که باید با فردی كه جنایات بی شماری مرتكب شده طور دیگری رفتار شود‌.
روزنامه‌ بیلد، یک روزنامه دیگر چاپ آلمان نیز طی گزارشی نوشت ماموران سرویس اطلاعاتی رژیم تهران قصد دارند اقداماتی علیه تیم فوتبال اعزامی جمهوری اسلامی به ‌آلمان انجام داده و آن را به‌ گردن مخالفان ایرانی بیندازند.
هفته نامه‌ آلمانی اشپیگل نیز به نقل از وزیر داخله ‌ایالت بایرن آلمان نوشت ماموران رژیم تهران درصد ایجاد درگیریهایی در جریان بازیهای جام جهانی فوتبال هستند‌.
پیش از این منابع خبری آلمان اعلام كرده بودند كه سرویس اطلاعاتی فرانسه به ‌مقامات امنیتی آلمان در رابطه با اقدامات ماموران اطلاعاتی رژیم تهران هشدار داده بود.

پیام یک پدر یک قربانی

سه‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۵
Add Imageمرگی که شادی آفرید با یک استثناء
۱۳۸۵.۰۳.۱۹ شاهين فاطمي كيهان لندن
زمانی که این یادداشت نوشته می‌شود هنوز بیش از چند ساعتی از انتشار خبر مرگ ابومصعب الزرقاوی سرکرده القاعده و دیگر تروریستهای عراقی نگذشته است. طی همین چند ساعت آنچنان موجی از مسرت و شادی در سراسر جهان غرب احساس می‌شود که نظیر آن کمتر دیده شده است. طبق آخرین گزارشهای خبرگزاری CNN عکس‌العمل مردم در این مورد یکپارچه است. از رئیس جمهور آمریکا تا دبیرکل سازمان ملل متحد و مردم عادی کوچه و خیابان که از آنها سئوال می‌شود همه اظهار شادمانی می‌کنند. سناتور ژوزف بایدن یکی از رهبران دمکراتها در سنای آمریکا می‌گوید: «یک جایگاه مخصوص در جهنم برای او پیش بینی شده است. او یک جانی بالفطره بودکه بدون هیچگونه ملاحظه‌ای دست به کشتار مردم بیگناه می‌زد. برای او سنی و شیعه تفاوت چندانی نداشت، چون او می‌خواست هرچه زودتر در عراق جنگ تمام عیار مذهبی را دامن بزند. او شیعیان را می‌کشت به امید آن‌که آنرا به گردن سنی‌ها بیندازد، سنی‌ها و کردها را می‌کشت تا آنها را به انتقامجویی علیه شیعه‌ها تحریک کند» البته کسان و هم مسلکهای الزرقاوی سخن از شهادت و بهشت برین می‌گویند و او را ستایش می‌کنند. برادرش سید خلیل الزرقاوی می‌گوید: «مرگ او غیرمنتظره نبود، مدت مدیدی بود ما چنین روزی را پیش بینی می‌کردیم. ما در انتظار شهادت او بودیم و امیدواریم او بزودی به دیگر شهیدان در بهشت برین بپیوندد.» دراین میان سخنان پدر یکی از قربانیان جنایات الزرقاوی جلب توجه می‌کند. این شخص میکل برگ نام دارد و طبق گزارشهای موجود الزرقاوی به دست خود سر پسرش را که یک بازرگان بود از تن جدا کرده است. وی می‌گوید: «من هرگاه انسانی جان خود را از دست می‌دهد متاسف می‌شوم. الزرقاوی هم یک انسان بود. او هم خانواده و کس وکار دارد که طبعا از مرگ وی بسیار متاسف می‌شوند همانگونه که فامیل من پس از خبر مرگ پسرم «نیک» سوگوار شد و من برای فامیل او متاسفم و خود را شریک غم آنها می‌دانم. تاسف من دو چندان است زیرا او یک مرد سیاسی هم بود و مرگ او موجب برافروختن موج نوینی از خشونت و انتقامجویی خواهد شد و خشونت و انتقامجویی از دید من مردود است و من هرگز جویای آن نبوده و نیستم زیرا انتقامجویی یک دور باطل و پایان ناپذیر است. تا زمانی که مردم برای مبارزه با خشونت از خشونت استفاده می‌کنند ما از شر خشونت رها نخواهیم شد.» جالبست که هم دشمنان الزرقاوی از مرگ او شادند چون او را مقصر این همه جنایات می شناسند و هم هواداران او که معتقدند او به درجه شهادت نائل شده و رهسپار بهشت است. دراین میان سخنان میکل برگ پدر یکی از قربانیان بیگناه الزرقاوی حاوی پیام انسانی و کم نظیر است.

link to original article

Tuesday, June 13, 2006

زنان ایرانی تحت حفرات و ضرب شتم اعراب در ایران اشغالی

مهرورزی به شیوه حکومت فاشیستی – اسلامی نسبت به آزاد زنان ایران
مهرورزی دولت احمدی نژاد به همان اندازه سخیف و آمیخته با توحش و خشونت و جاهلیت است که گفتگوی تمدنهای خاتمی. در ماهیت و سرشت هیچیک از این عناصر و موجودات کمترین تفاوتی وجود ندارد. به راستی چگونه جامعه ی جهانی می تواند به چنین حاکمیتی پروانه و امتیاز غنی سازی اورانیوم را بدهد و با پرداخت چنین مجوزی رای به نابودی و انهدام بشریت بدهد، حاکمیتی جنون سالار که هرگونه همایش و تجمعات مسالمت آمیز گروههای مردمی را برای پایه ای ترین و اساسی ترین حقوق انسانی شان با گاز اشک اور، گاز فلفل ، دشنام گویی و اهانت، سرکوب خشونت بار، برخورد شدید فیزیکی و بازداشت پاسخ می دهد؟
هر چند علیرغم ایجاد فضای ارعاب و تهدید و تلفن های هشداردهنده به بسیاری از کوشندگان مدنی و فعالین حقوق زنان و سرکوبی و اعمال شدیدترین و کوردلانه ترین برخوردها از سوی مامورین، تجمع زنان دردفاع ازحقوق انسانی شان و لغو قوانین تبعیض آمیز که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مستتر است از ساعت 4 آرام آرام در میدان هفت تیر شکل می گرفت، نشانه های ضعف، آشفتگی و هراس بیش از هر زمان در نیروهای سرکوبگر مشاهده می شد. در ازای هر یک تن شرکت کننده در این همایش دهها زن نمای بدهیبت و انواع گوناگون آدمی نماهایی که تنها تشابهشان با انسان بر روی دوپا راه رفتن است، دیده می شدند.
درهمان نخستین دقایق ، یورش سپاهیان اسلام بر زنان وگروهی که درحمایت ازحقوق زنان آمده بودند آغازگشت. نکته ی درخورتوجه رفتار توام با نفرت وکینه ا ی غریب ازسوی زنان پلیس بود که درسبعیت و درنده خویی گوی سبقت را از برادران دینی شان ربوده بودند. چگونه می توان آزاد زنانی را که مظهرشجاعت و ایستادگی در برابرستم و بیداد هستند با جاهله هایی پاردم ساییده و زشت نهاد و بدخو و فرومایه که به عنوان کنیزکانی دست پرورده به کارسرکوبی مادران ایرانی گمارده می شوند ازیک جنسیت دانست ؟ آری نازیسم اسلامی از هرآوا ، نغمه ، سرود وترانه وسخنی که ازآن بوی خوش آزادی به مشام رسد، چون مرگ می هراسد .
لغو قوانین تبعیض آمیز علیه زنان یعنی لغو قانون متحجرانه و شرم آور ازدواج دختران در نه سالگی ، لغو قانون چند همسری که راهکار بادیه نشینانی است که تنها هنر زیستن را در شهوترانی و لذتهای افسارگسیخته ی جنسی برای مردان می دانند وزنان را وسیله ی کامجویی. اجرای این قانون منحط تا کنون شالوده ی بسیاری از زندگی های خانوادگی را دچار گسست و تباهی نموده است. لغو قوانین تبعیض آمیز یعنی لغو حجاب اجباری که چون دملی چرکین بر آزادی و حق گزینش زنان سایه افکنده و راه تنفس را بر زنان ایرانی بسته است، لغو قوانین ضد زن یعنی ابطال و از بین رفتن قانونی که گواهی و شهادت دو زن را برابر یک مرد می داند و حقوق زن را در تقسیم ارث نیم مرد . زنان در قوانین بدوی و جزم اندیشانه ی حکومت اسلامی حق سرپرستی و حضانت فرزندان خود را نیز دارا نیستند. زنان در ایران محکوم به سنگسار ، اعدام ، بردگی جنسی و فحشای اسلامی زیر دستار شرعی صیغه بدون برخورداری ازکمترین حقی هستند. فرزندانی که از زنان صیغه ای زایش یابند برده زادگانی بدون هویت و نام و مشخصات بوده و حتی دارای شناسنامه نیز نخواهند بود.
با توجه به دستگیری قریب به صد تن درهمایش زنان ، کوشندگان حقوق بشر درایران خواستار آزادی بی درنگ برای یکایک آنها می باشند. به یاری یکدیگر بکوشیم با انتشارهر چه بیشتر نامهای دستگیرشدگان که عموما از میان زنان فعال درحقوق کودکان و زنان و در زمره ی آزادیخواهان هستند ، توجه نهادهای بین المللی حقوق بشر و ملتهای جهان را به این سلسله و زنجیره ی پایان ناپذیر جنایات بر علیه انسان که در یکماهه ی اخیر شدت بسیار زیادی در ایران یافته است جلب کنیم و با یک صدای نیرومند، واحد و جهانی ، جمهوری اسلامی را به توقف فوری این موارد با همصدایی و اعتراض همگانی ناگزیر سازیم. ( سرکوبها ، بازداشتهای خودسرانه و بی دلیل ، توقف کامل اعدام و آزادی تمام بازداشت شدگان رویدادهای آذربایجان ، سیستان ، خوزستان ، کردستان و دانشجویان بازداشت شده در ماجرای ناآرامی های دانشگاه های تهران و پلی تکنیک درتهران و بازداشت شدگان درشهرستانهای دیگر، و آزادی منصور اسانلو و رامین جهانبگلو، عابد توانچه، یاشارقاجار و تمامی افرادی که نامهایشان در گزارشات کوشندگان حقوق بشردر ایران می باید بارها وبارها نوشته شود ، و بر زبان آید.)
نامهای برخی از دستگیر شدگان 22 خرداد ماه روز همایش اعترا ضی زنان برای لغو قوانین تبعیض آمیز: دلارام آرام فر، لیلا محسنی نژاد ، فیروزه مظفری ، دلارام علی ، عاطفه یوسفی ، شهره کشاورز، نوشین احمدی خراسانی ، اعظم الها می ، زهرا حیات غیبی همسر داوود حیات غیبی کارگر بازداشت شده ی شرکت وا حد، سمیرا صدری، ژیلا بنی یعقوب ، لیلی فرهاد پور، سیمین بهبهانی ، لیلا محسنی ، سهیلا سیادتی، شیوا نهاوندی ، منصوره مقدسی ، پروین اردلان ، کاوه مظفری ، امین قلعه ای ، سیا مک طاهری ، علی روزبهانی ، بهمن احمدی ا مویی ، وحید میر جلیلی ، فواد شمس.
آزادی و حق انتخاب درهمه ی زمینه ها، آزادی سخن گفتن و نوشتن، حق تشکیل تجمعات مسالمت آمیز ازحقوق پایه ای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده که بدیهی ترین و ابتدایی ترین آرمان ملت ایران است.
سیندخت پارسی

Sunday, June 11, 2006

تشکیلات اسلامی یک توطه شیطانی ضد ملی

تضمین های امنیتی و مسابقات جام جهانی فوتبال – سیندخت پارسی
حکومت منفور ولایت فقیه میراث پوسیده، عفن و زوال یافته روح الله خمینی برای مذاکره با آمریکا هر روز جلوه و کرشمه ی تازه ای می فروشد. هرچند که پرزیدنت بوش به صراحت از تغییر تاکتیک و نه تغییر استراتژی در ارتباط با حکومت اقلیت فاسد و محورشرارت (به بیان پرزیدنت امریکا) سخن گفت، این تغییر تاکتیک بر پرچمداران اسلام ناب محمدی و عربده کشان مرگ بر آمریکا سخت شیرین و دلپذیر آمده است. جمهوری اسلامی از مذاکره با آمریکا چه هدفی را دنبال می کند؟ بدیهی ترین و شیواترین پاسخی که هر ایرانی با شناخت ازسرشت مزور و مکار رژیم اسلامی می تواند به این پرسش بدهد از این قرار است: تکدی و درخواست ملتمسانه و ذلت بار تضمین امنیتی ازبزرگترین قدرت نظامی واقتصادی جهان .
مردم ایران از بن مایه وجود و عمق دل براین بلاهت حکومت می خندند چرا که متشکل ترین و توانمندترین قدرتها و ارتشهای نظامی جهان نیزهرگز نمی توانند در برابر آرمان و ارا ده تزلزل ناپذیر ملتها درراه نیل به آزادی، نجات و رهایی سرزمینشان از اشغال حکومتها و دولتهای فاشیستی و نامردمی و کوشش برای بازپس گرفتن حقوق انسانی وملی شان ایستا دگی کنند. دیگرمبارزات مردم ایران در یک روند و پروسه دینامیک ، آگاهانه و بدون بازگشت قرار گرفته است .
چه زبون، حقیرو فرومایه هستند حکومتگرانی که از درایت و فراست سالم بی بهره اند و به جای اینکه بر پشتوانه قدرت لایزال مردم تکیه کنند، بر نوکری و خوشخدمتی بیگانگان دل خوش می دارند. تنها بودجه نجومی باج وخراجها یی که حکومت اسلامی به دستاویز پروژه های اتمی و قراردادهای نفتی در این سالها به روسیه و کشورهای اروپایی پرداخت کرده است، می توانست منطقه تخریب گشته خوزستان از جنگ بیهوده هشت ساله را به پردیسی آباد و درخور مردم آن سامان تبدیل نموده و با بازسازی بم ویران شده مروارید سبز کویررا به زیباترین شهر جهان مانند سازد.
حکومت خونخوار اسلامی و ولی فقیه یگانه خلیفه جهان اسلام که خود را درجایگاه خداوند می بیند، هنگامی که از دشمن سخن می گویند در اندیشه و ضمیر ناخود آگاهشان تنها و تنها تصویر مردم ایران شکل می گیرد چرا که خود می دانند سهمگین تر و بزرگتراز مردم ایران دشمنی در جهان ندارند. و شرکت تیم ملی ایران درمسابقات جام جهانی فرصت و بهانه ی مغتنمی است برای لبریز و سرریزشدن خشم و خروش ملتی که مطالبات 27 ساله اش چون توفان یا آبشاری عظیم پشت دژها و باروهای استبداد تلنبار و متراکم شده است. گاه، یک اشتباه محاسبه ، و یا یک تحلیل و ارزیابی نادرست از شرایط می تواند این اتفاق خجسته، این رویداد فرخنده را به وا قعیت پیوند زند، یعنی جاری شدن سیل خروشان و بنیان کن خشم مردمانی که دیگر نمی خواهند صغیر، سفیه ونادان شمرده شوند، مردمی که با همبستگی وهمدلی دژها و قلعه های پوشالی استبداد را از جای برکنده و واژگون می نمایند.
از هفته ها پیش بلندگویان وسخنگویان حکومت، ترس و وحشت فزاینده واستیصال خود را درباره پیروزی یا شکست تیم ملی که می تواند منتهی به ریختن مردم وجوانان درخیابانها و بروزحوادث و رخدادها یی کنترل ناپذیر شود به شیوه های مختلف ابراز داشته اند و با تخصیص جایگاههایی برای شادی مردم و نصب تلویزیونها در میادین و زهرچشم گرفتن به صورت بازداشتهای اخیر دانشجویان و برقراری ایستهای بازرسی بسیجی ها درخیابانها و استقرار گاردهای ضد شورش و یگان ویژه می کوشند، احساسات و شورجوانان ومردم را به سوی هدفهای از پیش تعیین شده و خالی از مخاطره کانالیزه وهدایت کنند.
اما با همه این تمهیدات، لحظه ای و روزی فرا خواهد رسید که تمامی این ترفندها و برنامه ریزی ها در برابر امواج آگاهی و بیداری مردمان بپا خاسته و به حرکت در آمده نقش بر آب و باد خواهد گردید. بیچاره حکومتگرانی که بهای گوهر اصیل اعتماد ملتها را در نیافته و هیچگاه در پی کسب تضمین های امنیتی از ملتها که یگانه نیروی تعیین کننده و ترسیم گر نهایی هستند، نبوده، تا واپسین دم زندگانی طفیلی وارشان، چون خفاشان درغارهای انزوایشان ماوا می گزینند، از آیینه و حقیقت روی برمی تابند، و در زیر آوار و ظلمات جهل و جباریت خویش تباه و مدفون خواهند شد و آنگاه ملتها به ویژه ملت ایران رستگاری ملی خود را بر پایه ای نوین، خردمندانه و نیکبختانه آغاز خواهد نمود.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?