ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Saturday, March 04, 2006

محمد ابن ابی طالب و مصباح یزدی


مصباح یزدی و منابع وحی الهی
هفته نامه حكومتي پرتو سخن، متعلق به آخوند مصباح يزدی، در شماره اخير خود خواستار گسترش عمليات استشهادی با کمک تروریستهای اسلامی شد و ضمن درج نشاني چند پايگاه تربيت تروريست اسلامی در قم ، از جمله نوشت "جهان به تقابل با ما در آمده است، يگانه راه حفاظت و حراست از حكومت اسلامي اينست كه جهانشان را با آتش يكي كنيم و تنها شيوه اين كار، توسعه عمليات استشهادي است ….اين هفته نامه حکومتی كه در قم منتشر مي شود، همچنین با درج يک سخنراني از خميني كه در بخشي از آن گفته بود ”ميزان راي ملت است“ از جمله نوشت "تا پيش از اين هرگز به مخيله كسي خطور نمي كرد كه منظور امام از اين جمله اين باشد كه مردم عامه، جسارت شركت در مسايل حكومت الهي را پيدا كنند. منظور اما از اين جمله اصلا چنين چيزي نبوده است و شما اين جمله حضرت امام را در معنايي صد در صد خلاف منظور وي به كار برده ايد، مردم در حكومت اسلامي هيچ كاره اند، بلكه اين خداست كه دستورات را وحي گونه، از بالا به ولي فقيه مي دهند و ايشان نيز بايد اجرايش كنند.."

تناقض اسلام با حقوق بشر
این تصویر یکی از علمای اسلامی از یک یا امت اسلامی است ؛ امتی که بی شعور هستند و اصولا نمی توانند در امور جاری کشور و حیات خود و فرزندان خود کاره ای باشند، تمام امورات از طرف آلهی مجهولال هویه به امام امت وحی میشود؟…………..
اسلام دين نابرابرى است و با حقوق جهانشمول بشر متناقض است. در قانون اسلامى زنان فرودست هستند، شهادت آنها در دادگاه نصف مرد است، آنها بغايت محدود و کنترل مى شوند و نمى توانند انتخاب کنند با چه کسى و بويژه با غير مسلمانان ازدواج کنند. زنان در اسلام آزاد نيستند شغل خود را انتخاب کنند، برخى از مشاغل براى آنها ممنوع است. تحصيل در برخى از رشته ها به روى آنها بسته شده است. اسلام اورتدکس زنان را از کار کردن در بيرون خانه منع مى کند.غير مسلمانان ساکن يک کشور تحت قانون اسلامى، قانونا از حق شهادت عليه يک مسلمان محروم هستند. آنها از انتخاب شغل خود در اسلام محرومند. تخطى از قانون الهى مستوجب قطع دست و پا، به دار کشيده شدن و سنگسار است. يک فرد مسلمان مى تواند ادعا کند که اين مجازات ها براى يک کشور مسلمان غير عادى نيست. اما آيا اينها غير انسانى نيستند؟ ممکن است يک فرد مسلمان بگويد که اين مجازات ها منشا الهى و آسمانى دارند و نمى توان آنها را با معيارهاى انسانى سنجيد. دقيقا همين طور است با معيارهاى انسانى، اين قوانين و مجازاتها ضد انسانى هستند.جدايى دين و دولتيکى از اصلى ترين پايه هاى جوامع مدرن و انسانى امروز، جدايى دين از دولت است. در اسلام چنين جدايى وجود ندارد. چرا اين جدايى، چنين اساسى و ضرورى است؟ دولت نبايد در آزادى عقيده و مرام شهروندان دخالت کند، نمى تواند مردم را به زور مذهبى کند. به محض اينکه نهاد دولتى دينى بنا گذاشته شود، کنترل پليسى افکار، خشونت و تخريب آغاز مى شود. حس انتقادى که موجب پيشرفت فکرى و اخلاقى انسانها مى شود، سرکوب مى گردد و جامعه دچار انهدام مى گردد. خدا، فرمانروايى مطلق مى شود که سخنان او بايد مطلقا اطاعت بشوند بدون بحث، بدون شک و ترديد، و بدون سوال.در اين سيستم فرد نمى تواند براى خود فکر کند و تصميم بگيرد، او بايد به تصميم خدا گردن بگذارد. اسلام مداوما با خرد انسانى، و بحث انتقادى که بدون آن آزادى و پيشرفت علمى و اخلاقى مقدور نيست، ضديت و خصومت نشان مى دهد. در اسلام، اين ايده که يک فرد، يک انسان که مى تواند عقلايى فکر کند، تصميم بگيرد و مسئوليت اعمال خود را بر عهده بگيرد، غائب است
.اسلام دين خشونت، نابرابرى، ضديت با حقوق انسان، خونريزى، سرکوب زنان و غير مسلمانان و بى خدايان، و خصومت با آزادى بيان و انديشه است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?