شعر رسيده از تهران در نقد نامه احمدی نژاد به جورج بوش
18/05/2006
از صدای فارسی امریکا با کمی ادیت
گویند رئيس تشکیلات اسلام بنوشته به صدر ینگه دنیا
هجده صفحه پر زپرسش وپند ای بوش که ریا و سلطه تا چند؟
از گوانتانامو تا به بغداد آکنده نموده ای ز بیداد
گر هست پیمبر تو عیسی یا خوانده ای از کتاب موسی
دانی تو که ظلم بر نپاید با خلق خدا ستم نشاید
هرچند به ظالمان بتازند "باد افره کفر کافری چند ؟"
پرسند زمن چرا چنین است؟ تا کی به جهان- حالت این است؟
کس نیست زین رییس بپرسد باشی تو وکیل بهر دنیا ؟
آخر تو کجا و کار دنیا بر کشور خویش دیده بگشا
تو مشکل کرد وترک را بین تبعیض عرب- بلوچ بر چین
آازادی اجتماعیت کو؟ آن وعده اقتصادیت کو؟
یک چارم قرن یا کمی بیش بگذشته به ما پر ز تشویش
در نامه ی تو اثر ز ما نیست مسئول دفاع حق ما کیست؟
گهگاه ز انتظار گویی گه خویش ره نجات جویی
گر پیرو منجی پسینی باید تو صلاح خویش بینی
تو رأی ز مردمان گرفتی یک بار ز کار و نان نگفتی
گویا همه چیز رو براهست جز کار اتم که شاه راهست
بر فقر و فساد ناشی از آن کن یک نظری به ملک ایران
اینها که تو گفته ای براحت از فلسفه باشد و فقاهت
تو اهل نه فلسفه نه دینی تو نه مجری کار این زمینی
از منجی عالمی حذر کن بر کرده های خویش دیده تر کن
تهران - ۲۶ اریبهشت ماه ۱۳۸۵
# posted by Free_Iran_Now : Saturday, May 20, 2006