ایرانیان نیازی به قیمیت ملایان تازی ندارند
با قیام ملی خود برای آزادی ایران کوشا باشیم

Wednesday, September 27, 2006

ايرانیان از بن و ريشه خود آگاه نيستند

...
تازيان و به دنباله آنها سرسپردگانشان که بدبختانه گروهی از آنان شناسنامه ايرانی نيز دارند و در ايران زاده شده اند ولی به هيچ رو نميتوان آنها را ايرانی دانست٬ آنچنان تازشهای سهمگينی به فرهنگ و نژاد و گذشته ايرانی کرده اند که شايد گروه بسيار کمی باشد که گذشته پرفر و شکوه و فرهنگ پرفروغش را که روزی با گستردگی هرچه بيشتر در پهنه گيتی پرتوافشانی ميکرد٬ بشناسند و از بن و ريشه خود آگاه باشد. زيرا تاکنون چنين پزيرفته اند که: - آموزنده ترين و بهترين نوشته قرآن است که اگر همه مردم روی کره زمين گرد هم آيند و دست به دست هم دهند٬ نخواهند توانست يک واژه يا فراز آنزا بنويسند. در آن همه چيز يافت ميشود و از آهن و از اتم هم سخن گفته شده است که ما گوشه هايي از اين نوشته را که جز تبهکاری و چاپیدن و دستور برای ربودن زنان مردم نيست٬ در قسمتهای آينده بازگو ميکنيم.- زيباترين و شيواترين و توانا ترين سخنها نهج البلاغه و نهج الفصاحه (بايد دانست که نهج البلاغه از آخوندی به نام رضی است و نهج الفصاحه دزدیده شده از مينو خرد و ديگر نوشته های فرهنگی ايران است که نخستين را از علی و دومی را از محمد میداند).- سرور آزادگان علی است.- دلاورترين مرد روی زمين که در آزادی به پا خواست حسين است.- والاترين و گهر بارترين گفتار که بايد با خمه زرين نوشته شوند از محمد است.- نماد سخن سرايي و سخن پردازی بينش وارانه زين العابدين است که هميشه بيمار و در رختخواب بوده است.- آگاه ترين و دانشمندترين آفريده روی زمين محمد باقر است که شاگردانش برای شنیدن او سر و دست ميشکستند.- بينشمندترین و فرزانه ترين کسان «جعفر صادق» است.- بردبارترين و شکيباترين «موسی کاظم» است.- هميار و همراه و رهايي بخش مردم بينوا و درمانده «موسی الرضا» است.- دادگر و دادگستر آینده روی زمین «مهدی» است هم اکنون خود را از ديدگان جهانيان پنهان کرده است تا روز پيشبينی شده٬‌ شمشیر کشان و فرياد کنان برگردد و از پيرو جوان و کودک و از زن و مرد٬ هر چه به دم دستش ميرسد از دم تيغ بران خود بگزراند و بدین گونه سراسر زمين را پر از داد نماید و دادگری را بگستراند و ستم را از ميان بردارد.- گوهر يکدانه و زن برجسته فرزانگی و خرد «فاطمه » است.- زن آزاده و نيرومند و شکوه آفرین «زینب» است.- بهترین زنهای روی زمين که تا به امروز نمونه و مانند انها آفريده نشده و آفريده نخواهد شد « رقيه – ام کلثوم – آمنه – خديجه – سميه – ام البنین (خواهر شمر و زن علی و مادر عباس که به دست شمر کشته شد) – سکينه و .... » میباشد.- نمونه جوانان برومند و دلاور و جانباز شاهزاده علی اکبر است.- ماه شب چهارده و سپهسالار سپهسالاران عباس است.- زيباترین و خوشگلترین چهره روی زمين که از آن قشنگتر و گيراتر آفریده نشده است و هيچگاه هم چشم به جهان نخواهد گشود يوسف است.- نام محمد را بر روی خوشبوترین و زیباترین گلها نهادند و آنرا گل محمدی نامیدند.
-بهترین آبها ٬‌ آب زمزم و کوثر است.- جشنهای ما زادروزهای تازيان است.- سوگواريهایمان مرگ روز تازيان است.- تاريخ کشورمان گریز محمد از گوشه ای به گوشه ديگر در بيابان عربستان است.- سرداران نامی و سپهسالاران بيباک و فرماندهان دلاور حر و عباس و مالک اشتر و ياسر و اباذر غفاری (راهزن بزرگ عربستان) و حمزه میباشند.- سالنامه و گاهنامه هایمان سراسر زادروز و مرگ روز تازيان است.- سروری از آن کسی است که سيد باشد و از فرزندان تازیان به شمار آيد و نژادش به محمد و علی و حسن و حسین ... برسد.- خاک عربستان ستايشگاه مان است که بايد روزی هفده بار به سوی بتکده تازيان خم و راست شويم و آنرا بپرستيم و ستايشهای خود را با آه و ناله پيشکش نماييم.
- سرافرازی و والاييمان در اينست که سرمايه کشورمان را به خاک عربستان ببريم و به خورد تازیان بدهيم و همچون ديوانه های زنجيری و شتران هار افسار گسيخته فرياد کنان و هن هن کنان به دور و بر در و دیوار سنگ آجوری خانه کعبه چرخ بزنيم و همچون بت پرستان سنگ سیاه را ببوسيم و بر سر و چهره بماليم و ریگ بيابان پرتاب کنیم تا آنگاه نام حاجی يا حاج را بيابيم و سرفراز و بلندپايه شویم.- بايد پيشانيمان را روزی هفده بار به سوی بتکده تازیان برگردانیم و بر پاره خاکی بماليم که معلوم نيست از کدام خاک آلوده کشور عراق درست میکند و برايمان مي آورند.- سخن ستایش آميز ما باید به زبان تازیان باشد و هر بامدادان تا شامگاه بگوييم: الله اکبر – والله – بالله - ان شا الله – ماشاالله – استغفرالله – الحمدالله - و در برخوردها و روبرو شدنها با هم سلام عليکم به کار ببریم.- برای دوری از چشم زدن « وان يکاداللذين..... » به خود میبندیم و در خانه هايمان به ديوارها آويزان ميکنيم.- چون چراغ روشن ميشود صلوات ميفرستیم.
- چون آب خوردیم سلام به حسین شهید روانه ميکنيم.- خواستيم فال بگیريم از قران ياری بخواهیم.- خواستیم رهسپار شهری يا کشوری ديگری شويم٬ از زیر قرآن رد شويم سپس برگشته آنرا بدست بگيریم و ببوسیم.
- بهترین پرنده جهان آفرينش مرغ حق است.- بيمانندترین اسبان دلدل و ذوالجناح ميباشند. (مانند رخش و شبديز)- بهترين شمشيرهای روی زمين ذوالفقار است.- پاکترين آدمها دوازه امام و چهارده معصوم ميباشند.- بزرگترین شاهکارهای روی زمين شق القمر و معراج است.- پر ارج ترين روزها روز قدس و روز فجر و روز قدر و .... است.- از اين رو ايرانی نژاده را که آزاده و آزادمنش بود و روزی فرهنگش بر پهنه گيتی همچون گوهری تابناک میدرخشید و خود بر جهان سروری ميکرد٬‌ آنچنان از فرهنگش جدا کردند و او را بيمایه و بی تبار و بی فرهنگ و تهی نشان دادند و به پستی و خواری کشاندند که در انديشه هم نميگنجد.
امروز اگر دو ايرانی بخواهند به پارسی سخن بگویند…
- امروز اگر دو ايرانی بخواهند به پارسی سخن بگویند و يا بنويسند و يا به جای سلام عليکم واژه زيبای درود را به کار ببرند٬ ناگهان چشمها گرد ميشود و چشمکها آغاز ميگردد که اينان از کدامین ستاره دورافتاده آسمان به زمين افتاده اند که چنین سخن ميگویند٬ زیرا:- ايرانی را وادشته اند تا نام تازیان را بر خود بگذارد و با افزودن چند پيشوند ننگین و شرم آور که تا ژرفنای روا ن و جان ما را به درد میاورد٬ ‌همچون غلام٬ ‌عبد٬ ‌بنده٬ چاکر .... و گاهی کلب به اين نامها خود را و فرزندان خود را سرفراز بداند.
- ایرانی را واداشتند تا در زادروزهای من درآوردی تازيان شادمانی و چراغان نماید.
- ايرانی را واداشتند تا در مرگ روز تازيان همچون دیوانه ها بر سر و کله بکوبد و سینه بدراند و آه و ناله و زاری نمايد و های های اشک بريزد٬ چرا که يک تازی در چهارده سده پيش به دست يک تازی ديگر کشته شده که ستيزشان هم بر سر يک زن به نام ارینب بوده است که نخست نامزد يزید ميشود و چون حسين او را گمراه ميکند و با گول زدن سوی خود ميکشد٬ بدينگونه کينه جويي يزید برانگيخته ميشود و حسين خود را بر سر اين به کشتن ميدهد.
- ايرانی را واداشتند تا از مرده های تازيان که در زندگی نتوانستند جلوی کشته شدن خود و خانوداه و یا بيماری و بدبختی و بيچاره گی هايشان را بگيرند برای خود تندرستی٬ کامیابی٬ خوشبختی٬ ديرزیوی و بهروزی ..... آرزو و درخواست نماید.
- ايرانی را واداشتند تا برای مشتی تازی بيابانی من درآوردی٬ گنبد و بارگاه بسازد٬ گل و سبزه بکارد٬‌ آيينه کاری نمايد و ديگر یادی از ايران و بزرگان و سرفرازان٬ دلاوران ايران پرست و فرهنگ پر فروغ خود نکند.
- امروز سراسر کشورمان گور مشتی تازی و تازی زاده است. به هر گوشه ای پای بگذاری٬ گور يک تازی من درآوردی به چشم میخورد. دیگر هيچ نشانی از بزرگان و سرداران و جوانمری که در راه و برای ايرانی و ايران گام برداشته اند و جان باختند و يا جانبازی ها نمودند و شکوه و سربلندی افريدند٬ نيست. آرامگاه کوروش بزرگ٬ نماد مردمی که نخستین پايه گذار آزادی بود٬ ‌که امروز باختر خود را سرفراز آن ميداند و زير پوشش آن به کشورهای جهان سوم٬ دست درازی ميکند٬ ‌باید در بيابانها رها شده باشد و برای تازيان گنبد و بارگاه ساخته شود و هزینه ها برای آيينه کاری و طلاکاری بکار رود و سپس گروهی نادان و گمراه به دور آنها بچرخند و درخواست آمرزش يا خوشبختی نمایند. از سلمان پارسی٬ که به تازیان در کشتار و قتل عام ايرانيان کمک کرد با شکوه و افتخار یاد ميشه ولی نامی از رستم فرخزاد نيست٬ ‌يکی به مهاجمین کمک کرد و ديگری جان خود را در راه دفاع از ایران از دست داد.
- ايرانی را واداشتند که برای برآورده شدن آرزوها و آرمانهايش٬ سفره عباس و تقی و نقی بيندازد و نيازهای خود را خواستار شود.
- ايرانی را واداشتند تا شبانه روز نام تازيان را بر زبان آورده و به آنها سوگند ياد نماید و از آنها با زاری و لابه یاری بخواهد.
- ايرانی را واداشتند تا بزرگترین و ارزشمندترین و درخشانترین نشان کشورش را نام ذوالفقار دهد. به سخنی ديگر شمشیر خون آلود يک تبهکار که با آن گردن سدها تن بريده است٬ نشان کشور باستانی و سرشار از مهر و مهرورزی و پندار و گفتار و کردار نيک گردد که ما به آانها سرافرازیم نه به شمشیر دو لبه و پر از خون علی.
- ايرانی را واداشتند تا پيش از زادن و تا پس از مرگ٬ انديشه تازی و گفتار تازی و رفتار تازی همراهش باشد. اگر زاده شد٬ در گوشش تازی بخوانند و اذان بگویند. اگر همسر برگزید و به واژهای زشت تازی نکاح دست همسرش را در دست او بگذارند.
- اگر مرد با زبان و انديشه تازی بسراغش بيايند و فرمانهای الله (بت بزرگ تازیان) را که درباره زن بازیها و چاپیدن ها و کشتار و دست و پا بریدنها در آرماگاهش بخوانند.
- ايرانی را واداشتند تا در خنیاگری هم نام تازیان را برگزیند و گوشه ای از دستگاه سه گاه را حاجی حسینی و گوشه ای از شور را حاجیانی بنامد.
- ايرانی را واداشتند که رنگ سفيد نشانه خانواده بنی امیه و رنگ سبز٬ نشانه خانواده بنی هاشم که تهی دست بودند و زنانش در مکه روسپيگری ميکردند٬ ‌نشان پرچم ايران زمین شود و هم چنین شمشير سر کج تازیان به دست شير ایرانی داده شود و آنگاه ايرانی خود را سرفراز به اين رنگها و شمشیر بداند.
- ایرانی را واداشتند تا برای جانباختگان راه ايران زمین٬ ‌واژه بيمايه و زشت شهيد را به کار گيرد٬ آغاز نامه را به نام الله و پايان آنرا به نام گروهی از تازیان آلوده سازد٬‌ در عروسی انشاالله مبارک باد بگوید و سوگندش را بر قرآن ياد کند.
- ايرانی را واداشتند که در زورخانه٬ ‌جايگاه رادمردان و نيکان٬ نام علی را به کار گيرند و از او ياری بخواهند٬ بر در و ديوار خانه و دکان و جايگاه کار و دفتر .....٬ ‌آيه های قرآن و گفته های دروغين علی٬ ‌حسن٬ ‌حسين و محمد ..... را بنويسند.
- ايرانی را واداشتند که دستبند‌٬ گردنبند ..... به نام تازیان بسازد و با گردنفرازی به خود بياويزد و یا همراه داشته باشد.برای گول زدن و گمراه کردن ايرانی به دروغ گفته اند و ميگویند:- شهربانو دختر يزدگرد سوم همسر حسين است تا بدينگونه مهر او را بر دل ایرانیان بنشانند.- به دنباله اين دروغ که میگویند٬ شاهزاده علی اکبر تا بدينگونه او را پسر شهربانو به شمار آرند و نشان دهند که او ايرانی است.- علی هوادار ایران و ایرانی بوده است که درست وارون این گفتار٬ ‌علی بارها به ایران لشکر فرستاد و مردم نيشابور و فارس را به دم شمشیر داد و کشتار کرد که در کشتار مردم نيشابور دو پسرش حسن و حسين نيز فرماندهی داشتند.- موسی الرضا برای رهايي ايرانیان به خراسان آمد و جانشینی مامون را پذیرفت.- مهدی از ايران زمين سر برخواهد خواست.- همه امامهای شیعيان زنان ايرانی داشته اند.
يا بهتر است چنین بگويم:- از ما شادی و کامکاری را که در آيين ماست٬ گرفته اند و غم و ناله زاری را که اهريمنی است به ما داده اند٬- میهن پرستی را گرفته اند و بیگانه پرستی و تازی پرستی را به ما داده اند٬- فر و شکوه را گرفته اند و سرشکستگی و خواری و پستی را به ما داده اند٬ - فرهنگ پر فروغمان را گرفته اند و فرهنگ بیابانی را به ما داده اند٬ - آيين اهورايي و والايمان را گرفته اند و کیش کشتار و چاپیدن و ستم و بیدادگری را به ما داده اند٬ - سروری را از ما گرفته اند و بردگی و بندگی را به ما داده اند٬ - راستی و درستی را گرفته اند و نيرنگ و دغلکاری را به ما داده اند٬ - دانش و بینش را از ما گرفته اند و ياوه گويي و خرافه گويي و خرافه پرستی را به ما داده اند٬ - پيشرفت را گرفته و واپسگرايي را جانشین آن کرده اند٬- سرانجام: پندار نيک٬ گفتار نیک٬ کردار نيک را گرفتند به جای آنها: پندار بد٬ گفتار بد٬ کردار بد را آوردند و ايرانی را آلوده نمودند.بازده و ره آورد همه اينها جز اين نيست که ايرانی ديگر با هویيت اصلی خود کاملا بيگانه شده و سر در گم هر روز بدنبال کسی يا چيزی جدید است تا بدین وسيله روزهای روشن گذشته را از نو بيابد.

سنجش فرهنگ پارسی با فرهنگ تازی سازمان پاسداران فرهنگ ايران
با سپاس از تارنمای « درفش کاويانی » http://www.derafsh-kaviyani.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?